فهرست دانشنامه مشاهیر

نوشته‌ها

نامه‌ی چهارم (از نامه های شمس المعالی نیریزی)

ایضاً مرحوم شمسالمعالی به یکی از افاضل نوشته

سلام علی تلک المعاهد انّها

شریعه وردی او مهبّ شمالی(۱)

بعد، سلام علی ابراهیم انّه اوّاه حلیم(۲)، چندی است که از گلزار ابراهیم نسیم خلّتی(۳) فرا نمیوزد و سلام مودّتی و پیام محبّتی نمیرسد؛ گویی کریمهی: برداً و سلاماً(۴)، از صفحهی خاطر آن عزیز مهربان فراموش است و یا آیهی: ابراهیمالذی وفّی(۵) و اِنّ ابراهیمَ کانَ امّهً قانتا(۶)، بر مصحف(۷) ضمیر گرامی غیر منقوش

کَأَنَّ لم یکنْ بینالحَجونِ إِلی الصَّفا

 أَنیسٌ، وَلم یَسْمُر بمکّه سامِرُ(۸)

ما هکذا الظن بک و لا المعروف من فضلک(۹)

ولا خیر فی ودّ امرئ متلوّن

اذا الریح مالت مال حیث تمیل(۱۰)

حقوق صحبت دیرین و پاس عهد نخست

چنین کنند عزیزان که نیست عهد درست(۱۱)

یا اِبراهیمُ أعرِض عَن هذا(۱۲)، بالجمله راه عذر از همه جهت مسدود است و حجّتها همه مردود و تِلکَ حُجَّتُنا آتیناها اِبراهیمَ(۱۳)، از روی صفا آن خلیل را خلّتی و آن ابراهیم را صفوتی نیست، کان لم یکن شیئاً مذکورا(۱۴)

و ما تمسّک بالعهد الذی عهدت

اِلّا کما یُمْسِکُ الماءَ الغرابیلُ(۱۵)

اینها همه از باب مطایبه(۱۶) و مزاح بود و از راه افسانه و ارتیاح(۱۷) لیکن حقیقت این است که آن دوستدار که در حقیقت معدن فضل و ادب و مشرع(۱۸) اخلاق و حسب است چرا باید در عرض یک سال بل بیشتر لااقل نسختی از شرح حال و ترجمهی مقال که سُموم(۱۹) مفارقت را تریاقالسم(۲۰) و جراحات جدایی را به مثابهی مرهم است ابلاغ ندارد و از صدف فصاحت و بلاغت یعنی طبع غرا(۲۱) و نطقِ گویا لآلی(۲۲) مکنون(۲۳) بل جواهر مخزون(۲۴) بر صفحات خواص نبارد و از نافهی کلک(۲۵) عنبرین سلک، مشک تتاری لا بل(۲۶) عود قماری(۲۷) نیارد و ذکری از معاهد(۲۸) انس بل منازل قدس ننماید با آنکه اغلب و اکثر چاپار و دیگران باز ولا میآیند لیکن با این وصف مراتب و کثرت مشاغل از جانب ما اظهار محبت و اهداء مرحمت است

فذکّرنی شوقا و ماکنت ناسیا

و لکنّه تجدید ذکر علی ذکر(۲۹)

ازین طرف که منم راه کاروان باز است و اسباب محبت و مهربانی ساز

که ما را دل و جان پر از مهر تست

همه آرزو دیدن چهر تست

لاجرم بدین کتاب مهر خطاب، آن خلیلِ کعبهی صفا را یاد و خاطرش را به این مبارک نامه شاد داشتیم بالجمله:

المخاطبُ سمیعٌ فلا ارفعالنداء

والمستقی قریب فلا اطیلالرشاء(۳۰)

فنختم بالخیر و التحیّه(۳۱)

 

یادداشت‌های نامه‌ی چهارم:

ظاهراً مخاطب این نامه، ابراهیم نام داشته است.

۱- این بیت در یتیمهالدهر، ج ۱، ص ۳۴ آمده و ترجمهاش چنین است: درود بر آن سراها و منازل باد؛ آنها آبشخور من و وزشگاه نرم بادهای خنک شمالند.

۲- انّه .......... : در قرآن آمده است: اِنَّ ابراهیمَ لاوّاه حَلیم (آیهی ۱۱۴ سورهی توبه). راستی، ابراهیم دلسوزی بردبار بود.

۳- خلّت: دوستی

۴- برداً و سلاماً: جزیی از آیهی: قلنا یا نار کونی برداً و سلاماً علی ابراهیم (۶۹ / ۲۱)

۵- ابراهیم الذی وفّی: جزئی است از آیهی : أم  لَم یُنَبّأ بِما فِی صُحُفِ مُوسی و ابراهیمَ الذی وَفّی (۳۷ / ۵۳). یا بدانچه در صحیفههای موسی [آمده] خبر نیافته است؟ و [نیز در نوشتههای] همان ابراهیمی که وفا کرد.

۶- ان ابراهیم کان .........  : (۱۲۰ / ۱۶) به راستی ابراهیم، پیشوایی مطیع خدا [و] حق گرای بود.

۷- مصحف: کتاب

۸- کَأَنَّ لم یکنْ .......... : این بیت از عمرو بن الحارث بن مُضاض است و از حارث جُرهُمی نیز دانسته شده است (لسان العرب، ج ۳، ۶۹) در روضالجنان ج ۱۲ ص ۳۵۹ و در عجایب المقدورِ ابن عربشاه (ترجمهی فارسی، با نامِ «زندگی شگفتآور تیمور» ص ۱۳۹) نیز آمده

ترجمه: گوییا در گسترهی بین کوه حجون ( نام کوهی مشرف به مکّه) و کوه صفا مونسی نبود و فسانهگویی در مکّه فسانه نمیگفت. (برای اطلاع بیشتر به نفثهالمصدور ص ۳۱۲ رجوع فرمایید)

۹- ماهکذا ...... :  نه چنین گمانی به تو بود و نه چنین نیکیای از فضل تو.

۱۰- ولا ........... : از امام شافعی است. ترجمه: در دوستیِ مرد نااستواری که همراه باد میگردد، هیچ خیری نیست.

۱۱- بیت، آغازینهی غزلی از حافظ است.

۱۲- یا ابراهیم ..... هذا: بخشی از آیهی ۷۶ سورهی ۱۱ (هود). ای ابراهیم! از این [چون و چرا] روی برتاب.

۱۳- تلک حجتنا ........: بخشی از آیهی ۸۳ سورهی ۶ (الانعام). و ان حجّت ما بود که به ابراهیم در برابر قومش دادیم.

۱۴-کان ... : این عبارت در آیهی نخست سورهی انسان بدون واژهی «کان» آمده است. ترجمه: چیز قابل ذکری نبود.

۱۵- ما تمسک بالعهد ...... : بیت از ابیات چامهی معروف «بانت سعاد» سرودهی «کعب بن زهیر» است (رک: المجانی الحدیثه، ج ۲، ۱۲).

در المجانی به جای واژهی «عهدت»، «زعمت» و به جای «ماتمسک»، «لاتمسک» نشسته و در پانوشت، یادآوری شده که در روایتی «تُمسِّکُ» آمده است. ترجمه بیت: به پیمانی که بسته است وفادار نیست، آری [نگهداشتِ او پیمان را] به اندازهای است که غربال آب را در خود نگه میدارد.

۱۶- مطایبه: شوخی، مزاح

۱۷- ارتیاح: شادمانی، شادی، شادمان شدن.

۱۸- مشرع: آبشخور، جای ورود به آب.

۱۹- سُموم: جِ سم؛ زهرها

۲۰- تریاق: پادزهر، پازهر (معین). ظاهراً «السم» حشو و زاید است.

۲۱- غرّا: درخشان

۲۲- لآلی: جِ لؤلؤ: مروارید

۲۳- مکنون: پنهان داشته شده. درّ مکنون: مروارید قیمتی و خوشاب و اعلی (معین)

۲۴- مخزون : ذخیره کرده شده

۲۵- کلک: قلم

۲۶- لابل: نه بلکه

۲۷- عود قماری: گونهای عود بسیار خوشبو منسوب به شهر قمار.

۲۸- معاهد: جِ معهد؛ جاهای عهد بستن، مجالس (معین)

۲۹- فذکرنی شوقا و ماکنت ناسیا: هر چند که من تو را از یاد نبرده ام، تو مرا از روی شوق به یاد آور که این، تجدید یاد بر یاد است.

۳۰- المخاطب ....... : مخاطب شنواست و از این رو ندایم را بلند نمیکنم و ... نزدیک است و طناب دلو را دراز نمیکنم.

۳۱-و با درود و خیر نامه را به پایان میآوریم.

 



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: هفته نامه عصر نی ریز، شماره 548 تا 553
  • نویسنده/گردآورنده: دکتر مختار کمیلی
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1393/3/19

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :

* هیچ موردی پیدا نشد...