فهرست دانشنامه مشاهیر

نوشته‌ها

نامه‌ی ششم (از نامه های شمس المعالی نیریزی)

ایضاً مرحوم شمسالمعالی به یکی از احباب خود نوشته

یا حبیبالمشتاقین(۱) یا سیدالعارفین(۲)!

فداک مَن عداک ورزقنی اللهُ لقاک(۳)

هرچند از شماره فزون است غم ولی

تا دل تهی شود قدری برشمار نیست

چه شد که یک بار آن عاقل را نسیان کامل روی نمود و تخم محبت و آشنایی جز بیگانگی ثمر نداد، قُرب مواصلت(۴) به بُعد مهاجرت مبدل شد و عقدهی(۵) غم و اَلَم غیر منحل(۶) ماند با آن همه امید وفا جز جفا ظاهر نشد و با ادعای صفا وفایی به ظهور نرسید اگر دوری باعث و مهجوری(۷)مُوجب است پس قرب معنوی چه و استحضار قلبی کجاست چه هر وجودی را شعاعی و هر مؤثری را آثاری لازم است گذشته از این که منقطع الاضافهام(۸) شمردید به نسیا منسیّایی(۹) هم مؤکد فرمودید نه اسمی از مخلص به لفظ آوردید نه رسمی در عالم معنی مرسوم داشتید

آخر ای بیرحم یاران این کنند

بیمروت دوستداران این کنند

با آنکه از این طرف در زمین سینه از روز نخست دانهی دل خود به نامت کاشتم چه میکنی با حقوق مقرّره شرعی و عرفی که مستقر است به انواع مختلف فیالجمله از اتحاد موطن اصلی و تربیت در یک مکان و معاشرت و خُلطهی(۱۰) سه چهار ساله و سمت تعلیم و تعلم و حق مصاحبت و اخوت اگرچه اخلاص شعار منادی به ندای ما للتراب و رب الارباب(۱۱) نسبت به جناب عالی بوده و هستم غالباً بودن و ماندن دارالخلافه و درک مناصب جلیله شمس عالمگیر را از پرسش ذره حاجب است باری

هرچه هستی که به هر حال مرا راحت جانی

هرکه هستی که ز هر باب مرا رفعت جاهی

ولی:

باخبر باش و حذر کن به من خسته نظر کن

که تو را خرمن حُسن است و مرا آتش آهی

هرگاه حال مجازی داعی را جویا باشند،

ما حالی از نشاط کناری گرفتهایم

وز سر ز جام غصه خماری گرفتهایم

پروردهایم دشمن خود را به خون دل

پس لاف میزنیم که یاری گرفتهایم

تمنای فیض خدمت و شرف صحبت از خدا فزون است و هوای این مطلب از قیاس بیرون خیلی آرزو دارم که چندی در معاشرت به سر رود تا گذشتههای خود و شما را متذکر شوم و از زمان مفارقت الی الان که قریب فلان مدت است پرسش بتفصیلی نمایم یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن

امید که برخلاف ایام ماضیه(۱۲) و سنوات سابقه(۱۳) عندالواردین از زیارت تعلیقهجات مشرف شود تا مسدّد(۱۴) مراتب اخلاص و مشیّد(۱۵) قوانین اختصاص گردم چون اطمینانی نداشتم که به درجه اجابت رسد مطلبی و حاجتی عرض نکردم و تا زمان وصول جواب و حصول صواب زیاده چه زحمت دهم الباقی بقاؤکم والمرجو منالحق لقاؤکم و له(۱۶)

 

یادداشت‌های نامهی ششم:

۱- حبیبالمشتاقین: دوستِ عاشقان و مشتاقان

۲- سیدالعارفین: سرور عارفان

۳- فداک ........ : هرکه با تو دشمنی کند، فدایت شود و خداوند دیدارت را روزی من کُناد.

۴- مواصلت: پیوستگی، وصال

۵- عقده: گره

۶- غیرمنحل: ناگشوده، بازنشده

۷- مهجوری: دوری

۸- منقطعالاضافه: کسی که نسبت وی با کسی دیگر گسسته شده

۹- نسیاً منسیّا: کاملاً فراموش. نسیاً منسیّایی: فراموش شدگی، بکُلّی فراموش شدن

۱۰- خُلطه:آمیزش، معاشرت

۱۱- ما للتراب ... : خاک را با خدای بزرگ [خداوندِ خداوندان] چهکار

۱۲- ایام ماضیه: روزگار گذشته

۱۳- سنوات سابقه: سالهای پیشین

۱۴- مسدّد: استوار شده، محکم گردیده

۱۵- مشید: برافراشته، محکم، استوار

۱۶- نامه به پایان رسید و آنچه باقی است بقای شماست و دیدارتان، خواسته و آرزوی ما از خداوند است. وَلَهُ: یعنی نامهی بعدی نیز از اوست.

 



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: هفته نامه عصر نی ریز، شماره 548 تا 553
  • نویسنده/گردآورنده: دکتر مختار کمیلی
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1393/3/19

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :

* هیچ موردی پیدا نشد...