فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

شهدا سال ۶۵ -وصیتنامه شهید اکبر ربیعی

بسم الله الرحمن الرحیم

خدایا! در صف شهیدان غایبیم، توفیقی عطا کن که در صف پیام رسانان غائب نباشیم. با درود به ارواح پاک شهدا و با درود و سلام به امام امت و امت شهیدپرور. با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب و قائم مقام رهبری. با درود و سلام به تمامی رزمندگان و یاوران صدیق امام. با سلام و درود به خانواده‌های محترم و معظم شهدا و مفقودین و اسیران، مجروحین و معلولین جنگ تحمیلی.

خدایا! تو را شکر می‌کنم که در بهترین مراحل از دوران قرار گرفتم، ترا شکر می‌کنم که به من چنین نعمتی عطا کردی، نعمتی که قابل بیان نیست و آن هم انقلابی عظیم، خداوندا! ترا شکر می‌کنم که نعمتی چون امام عزیز را برای من و دوستانم و امت اسلامی ارزانی داشتی که همه را از منجلاب غفلت بیرون کشید و به نور الهی هدایت فرمود. خدایا! نمی دانم به وظایف سنگینی که بر دوشم بوده به نحو احسن عمل کرده‌ام یا نه؟ نمی‌دانم اعمالم مورد رضایت تو هست یا نه؟ ای وای بر من، اگر تو از من راضی نباشی، چگونه فردای قیامت جوابگوی خون شهدا باشم؟ خدایا! تو شاهدی که از زمانی تو را شناختم سعی کردم رضایت تو را جلب نمایم و همیشه در این فکر بودم، اما خداوندا، اگر خطا و یا گناهی کرده‌ام به فضل و کرم خود مرا ببخشای چرا که گناهان من بیشتر از فضل تو نیست و چشم امید به تو بسته‌ام و به هر کجا که می‌روم و حاجتی دارم نشانی تو را به من می‌دهند. خدایا! دوستانم که دوستان تو بودند، یکی پس از دیگری بسویت آمدند و من هنوز مانده‌ام و از تو درخواست می‌کنم که مرا قبول نمایی. خدایا! دیگر خجالت می‌کشم که در مقابل خانواده‌های شهدا سرم را بلند کنم و بازگردم. پس ای خدای مهربان! لطفی بنما و تو را به خون شهدا مرا قبول درگاهت بگردان.

پیام خون شهیدان را در این لحظات سرخواهم داد و امیدوارم که بتوانم به این گفته پایدار بمانم، اشهدان‌لااله‌الاالله و اشهد ان محمد رسول‌الله و اشهد ان علیا ولی الله. شهادت می‌دهم که جز خدای یکتا خدایی نیست. شهادت می‌دهم که محمد(ص) فرستاده خداست، شهادت می‌دهم که علی(ع) ولی خدا و امام اول و بر حق ماست. من چیزی ندارم که برای شما بگویم، این را از شهدا آموختم و از معلولین آموختم از اسرا آموختم. شهدا کاری کردند که هیچ جای عذر و بهانه‌ای برای هیچ کس از ما نگذاشته‌اند.

وصیت به امت حزب‌الله:

اول از همه هدفم را بیان می‌کنم: این بنده حقیر اکبر ربیعی از وقتی که تصمیم گرفتم به جبهه بروم تا کنون، با عشق خدا که در دلم جای داشته حرکت کرده و الحمدلله در این راه تحت هوای نفسانی حرکت نکرده‌ام و برای خاطر هیچ کس، جز رضای خدا، پای به جبهه نگذاشته‌ام و به عنوان یک سرباز کوچک اسلام در راه دین و مکتب اسلامی‌ام قدم گذاشته و تا آخرین قطرات خون خود از آن دفاع خواهم کرد. خواستار آنم که با قدم کوچکم بدنیا ثابت کنم که امام تنها نیست.

برادر و خواهر، همگی ما وظیفه‌مان این است که به وصیت شهدا عمل نمائیم و شهدا همگی وصیت نموده‌اند به وحدت و یکپارچگی و وفادار بودن به ولایت فقیه و روحانیت در خط امام دعوت نموده‌اند و امر به جهاد فی سبیل‌الله کرده‌اند و ما را به تقوی توصیه کرده‌اند و خود به سخن خود عمل نمودند. پس وظیفه تک‌تک ما این است که به گفته آنها که نشأت گرفته از سخنان ائمه(ع) و پیامبران(ع) خداست عمل نمائیم. چرا که وصیت شهید یعنی سخن و کلام خدا. آنها با خون سرخشان چراغ هدایتی در جامعه برای ما شدند. آفرین بر شما امت در صحنه و سلام و درود خدا بر تک‌تک شما که با یاری کردن دین خدا قلب امام زمان(عج) را شاد نمودید و شما مردم عزیز فردای قیامت در مقابل شهدا روسفید هستید و شکر خدای را به جای آورید. یار و پشتیبان امام عزیز باشید همانطور که تا کنون جبهه‌ها را گرم نگه داشته‌اید باز روانه جبهه شوید و بدانید که مسئله اصلی ما جنگ است، نکند که خدای ناکرده جنگ را فراموش کنید. عزیزان، هوشیارانه عمل کنید، هر کس می‌خواهد ضربه بزند محکم جلو او را بگیرید، حتی اگر برادر شما باشد. عزیزان، مساجد را خالی نگذارید زیرا ریشه اختلافات ما در همین است که مساجد را خالی گذارده و متفرق بشوید. حزب‌الله، آموزشهای نظامی را ببینید که ملت ما تا پیروزی اسلام در جهان جنگ دارد. پدران و مادران، امروز لبیک به اسلام پیر و جوان ندارد و همه باید کمک کنند. عزیزان، ما امانتدار جمهوری اسلامی هستیم و باید در مقابل توطئه‌ها با روحیه‌ای مصمم‌تر از این، امانت الهی را حفظ کنیم و در راه حفظ آن نباید از شهادت هراس داشت. رزمندگان در جبهه‌ها حضور دارند و راه شهدا را ادامه می‌دهند. اما با شما دوستانم و برادرانم تذکری دیگر دارم: آیا وقت آن نرسیده که قلبهای خود را خاشع کنید با یاد خدا، آیا هنوز وقت آن نرسیده از لاکی که برای خود بوجود آورده‌ایم و قفس و زندانی که برای خود ساخته‌ایم، خود را رها سازیم. تا کی می‌خواهیم در این زندان منیت و مادیت باشیم و سرانجام بپوسیم. نمی‌شود گفت، من خدائی شده‌ام اما خون دل نخورد و زجر نکشید. نمی‌شود گفت، من مسلمانم، شیعه‌ام، اما بر روی زمین بی‌تفاوت و بی‌خیال عبور کرد. مسلمان یعنی زجرکش، خون دل خورده، یعنی فنا شدن در اسلام، یعنی فنا شدن در قرآن، یعنی فنا شدن در خدا، همه چیز خود را برای نجات اسلام دادن، از جان که سهل است از آبرو هم باید گذشت. زمانی هست دفاع از اسلام، دفاع از قرآن به ظاهر به آبروی انسان هم ضربه می‌زند باید دفاع کرد باید در برابر همه طعنه‌ها و غوغاها ایستاد و مقاومت کرد‌. خدایا تو را به حضرت امام ما را به اهداف عالیه‌اش که نجات قرآن، نجات اسلام است موفق کن‌، دوستانم، عزیزانم، امام را تنها نگذارید. این پیام همه شهداست. این زندگی چند روزه را بر زندگی ابدی ترجیح ندهید. از خدا معذرت بخواهیم، به خاطر آن همه خدمت‌های ناخالصانه و ریاکارانه‌ای که شاید داشته‌ایم . ای انسان‌ها شما مأموریت دارید، شما از طرف خدا فرستاده شده‌اید، برای انجام مأموریت. جان شما کالای همراه با مأموریت شما است، در این مأموریت مفت این جان را از دست ندهید و همیشه و همیشه در حال انتظار به سر ببرید. همچنانکه مولا علی(ع) فرمودند: اگر نبود عشق به شهادت، هرگز حاضر نبودم یک لحظه روی زمین باشم.

سخنی با دانش آموزان عزیز:

توجه کنید که هدف از درس خواندن‌تان خدمت به جامعه باشد، نکند روزی رضایت خدا را کنار بگذارید. امروز با رفتن شما جوانان متعهد به دانشگاهها، می‌توانید برای مملکت اسلامیمان افتخار بیافرینید.

وصیت به برادران گروههای مقاومت بسیج:

و اما پیامی که برای بهترین یاری کنندگان جمهوری اسلامی و دوستان و سربازان واقعی مهدی(عج) دارم. برادران گروههای مقاومت، من تنها آرزویم این بود که روزی گروههای مقاومت منسجم و محکم و استوار شوند و مساجد از پیر و جوان پرگردد. برادران عزیز و پاسداران واقعی امام زمان(عج)، برادر حقیر و کوچک شما چند کلمه‌ای را به عنوان تذکر می‌گویم: عزیزان تا کنون که شما در مساجد بوده‌اید، پیروزی هم بوده است. برادران گروههای مقاومت توجه کنید که در همه امور بدون استثنا، اخلاق اسلامی را رعایت کرده و گروه‌های مقاومت را تقویت کنید و افراد نفوذی را بیرون کنید. همچنانکه هر گیاهی برای رشد و سرسبزی باید علفهای هرزه را از کنارش برطرف کرد. عزیزان فقط رضای خدا را در نظر داشته باشید و فقط برای رضای او کار کنید. آنهایی که هدفشان نابودی گروههای مقاومت می‌باشد رسوا خواهند شد و در جهان ابدی شهدا جلو آنها را خواهند گرفت. به کمیت نیرو توجه نکنید. بلکه پیشرفت کار را در نظر بگیرید و مردم را به گروههای مقاومت دعوت کنید. برادران حزب‌اللّهی، امروز کوچکترین حرکت شما زیرنظر کوردلان می‌باشد. امروز به دنبال نقطه ضعفی از شمایند تا بر روی آن تبلیغ سوء کنند، عزیزان، مردم امیدشان به شماست، یعنی فقط شما هستید که می‌توانید به طور مداوم علیه دشمنان مبارزه کنید و مسائل را برای همه مردم بگویید، زیرا مسئولیت شما بیشتر است و مساجد را خالی نگذارید. انشاءالله که نمی‌گذارید. الهی این بنده از روی خود شرمنده است. چگونه از پروردگارم شرمسار نباشم. الهی چگونه شکر این نعمت گذارم که اجازه‌ام داده‌ای تا نام نیکوی تو را به زبان آورم و در پیشگاهت با تو گفتگو کنم و نامه‌ات را بگشایم و بخوانم. الهی جز تو از انسان بزرگتر کیست و در پیشگاهت از من کوچکتر کیست. الهی راه تو به بزرگی تو دشوار است و شگفتا که این مور لنگ را آرزوی دیدار است؟

الهی! خفتگان را نعمت بیداری ده و بیداران را توفیق شب زنده‌داری و گریه و زاری. الهی! به سوی تو آمدم به حق خودت مرا به من برمگردان. خدایا! شکر تو را می‌کنم که به من نیروئی دادی که بتوانم همچون سرورم حضرت حسین بن علی(ع) در راه اسلام قدمی هر چند کوتاه بردارم و از تو سپاسگزارم که در چنین خانواده‌ای تربیت شده‌ام که به نحو احسن راه حق و راه یاری کردن امامم و راه اسلام را به من نشان دادند. ای خدای بزرگ! ای حامی مستضعفان! و ای درهم کوبنده مستکبران! به ما آنچنان شهامتی عطا فرما که ما نیز از یاران باوفای مرجع عالیقدر زمان امام خمینی باشیم و به ما آن لیاقتی عطا فرما که در این راه همچون یاران امام حسین(ع) شربت شهادت بنوشیم.

اما خانواده عزیزم، از شما معذرت می‌خواهم. شرمنده‌ام حقی که بر گردنم دارید از پدر و مادر گرفته تا آخرین فرزند خانواده‌ام بر من حلال کنند. شما باید شرمنده باشید جلو دیگر خانواده شهدائی که فرزند مفقودالاثر دارند، فرزند اسیر دارند، دو شهید بلکه بیشتر دارند. ای خانواده عزیزم، شما همچنان محکم و صبور باشید، ولی حال که مسئله جنگ در میان است این وظیفه ما جوانها بلکه همه است که باید بپاخیزند و از اسلام دفاع کنند. امیدوارم که مرا ببخشید و حلالم کنید. خواهش دیگرم این است که در مرگ من هیچ گریه نکنید. مادرم، تو برای خانواده واقعاً زینب‌وار زجر کشیده‌ای، تنها چشم داشت تو از خدا باشد. مبادا فکر کنی کاری انجام داده‌ای، نه من آخرین شهیدم و نه هم اولین شهید، پس این کاروان هم چنان ادامه خواهد داشت، تا ظهور حضرت مهدی(عج) و بعد از آن تا قیامت و هرگز این سیل خروشان خشک نخواهد شد و از شما می‌خواهم که وقتی به یاد من افتادید، دستهایتان را بلند کنید و خدا را شکر کنید که توانستید امانتی را که خداوند تبارک و تعالی به شما سپرده به نحو احسن تربیت نموده و به صاحب اصلی‌اش برگردانید. از همه برادران و خواهران و دوستان می‌خواهم که مرا ببخشند و حلالم کنند و برایم طلب آمرزش کنند. تنها حاجتی که از بنیاد شهید دارم این است که اگر شهادت نصیب من بنده گناهکار شد، برای این بنده حقیر طلب عفو و بخشش کنند و مرا در نیمه‌های پنج شنبه شب دفن کنند و فقط روی سنگ قبر من بنویسند امام را دعا کنید. مهدی(عج) را صدا زنید همین و دیگر چیزی ننویسید.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) حتی ظهور مهدی خمینی را نگهدار

التماس دعا

اکبر ربیعی - ۲۵/۲/۱۳۶۵



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :