فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

شهدا سال ۶۴ -زندگینامه شهید علی اکبر محمدحسنی


۴/۳/۱۳۴۲، آنگاه که رایحه دل‌انگیز وجود علی‌اکبر در فضای روحانی خانه محمدحسنی پیچید، عطر شادی همه جا را فراگرفت. در کوچه باغ‌های نی‌ریز هلهله برخاست و مادر، تبریک رسیدن هدیه زیبای خدا را پذیرا شد. فرزند خانواده با اعتقاد و دینمداری پدر، با اصول و مبانی ناب اسلامی آشنا شد و در میان همسالان خود، دوره ابتدایی را در دبستان امیرکبیر نی‌ریز آغاز کرد و با موفقیت به پایان برد. دوره راهنمائی را در مدرسه ولی‌عصر(عج) نی‌ریز گذرانید و چهار سال دوره ‌متوسطه را در دبیرستان احمدنی‌ریزی با شور و نشاط و ایمان و یاری خداوند سپری کرد. با اوج‌گیری نهضت اسلامی به صف مبارزین پیوست و مبارزه بی‌امان خود را با رژیم ستم‌شاهی، آغاز کرد. در آن میدان سهم بسزائی را به عهده داشت و چندین بار توسط دژخیمان شب‌پرست مورد ضرب و شتم قرار گرفت. ضربات کاری نشسته بر بدن نحیف او موجب بستری شدن وی در منزل شد، ولی از پای نیفتاد و با ایمان راسخ‌تری در تهیه، توزیع و تکثیر اعلامیه‌های انقلابی نقش فعالی را اجرا کرد. علی‌اکبر علاقه شدید و عجیبی به حضرت امام(ره) داشت و خود را مرید وی می‌دانست. انسانی بود متواضع، متین، آرام و بی‌ریا و مملو از ایمان به خدا و ائمه اطهار(ع). اخلاق اسلامی را در برخورد با دیگران کاملاً رعایت می‌کرد و زندگی ساده و بی‌آلایشی داشت. نسبت به والدین و خواهران و برادران بسیار مؤدب، با وقار و احترامگزار بود. بیشتر اوقات خود را در حال روزه و عبادت خدا و دعا می‌گذراند و اهل نماز شب و راز و نیاز شبانه بود. نسبت به صلهارحام تأکید فراوان داشت و خود نیز در عمل به این سنت حسنه از دیگران پیشی می‌گرفت. از اولین کسانی بود که به جمع نیروهای سپاه پیوست. درسمت‌ها و پست‌های مختلفی مانند: مسئولیت کارگزینی سپاه، قائم مقامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و معاونت تعاون و امور ایثارگران سپاه نی‌ریز به خدمت پرداخت. مدت هفت ماه و سیزده روز در جمع اعضای گردان همیشه پیروز کمیل حضور یافت و با فعالیت شبانه روزی و پذیرفتن مسئولیت فرماندهی یکی از دسته‌های گردان وظیفه‌ خود را به نحو احسن انجام داد. او که لباس سبز حراست از حریم مقدس انقلاب اسلامی را به تن داشت، در طول عمر پربرکت خود، چندین بار به جبهه رفت. سرانجام در آخرین سفر روحانی خود ـ ۲۷/۱۱/۱۳۶۴ـ در عملیات والفجر ۸ شرکت کرد و در منطقه جاده فاو ـ ام‌القصر، دست بر دامن شاهد سیمین ساق زد و شهد شیرین شهادت را نوشید و در میان خیل همرزمان خود، لاله پرپر دشه وجودش را نهان از دید دیگران به یادگار گذاشت. پس از یازده سال غربت و دوری از وطن دوباره به زادگاهش برگشت و در گلزار شهدای نی‌ریز و در جوار امام‌زادگان و شهیدان به خون خفته دیار حق‌پرستان آرام گرفت.

روحش شاد و نامش جاودان

 



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :