فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

خط پدافندی خرمشهر ۶۳

دومین خط پدافندی که گردان کمیل در آن حضور یافت‌، خط پدافندی خرمشهر واقع در ضلع شرقی اروند رود بود. این خط به طول تقریبی چهار کیلومتر از ضلع جنوبی کارون شروع و به نزدیک جزیره مینو می‌رسید‌. قبل از حضور گردان در این خط، نیروهای ژاندارمری سابق در آن مشغول پدافند بودند.‌ زمانی‌که مسئولیت پدافند از این خط به عهده سپاه پاسداران گذاشته می‌شود، اولین یکانی که مأموریت پدافند از این خط به او محول می گردد، گردان کمیل است‌. آقای اصغر ماهوتی در مورد حضور گردان در این خط می‌گوید‌:

(۴-MAHOOTI-۸)

از طرف فرماندهی تیپ المهدی‌ (عج)، آقای سردار اسدی؛ به گردان مأموریت داده شد که خط پدافندی خرمشهر را تحویل بگیرد. ‌شهید سرافراز با ارکان گردان و فرماندهان گروهانها جلسه‌ای گذاشت و ضمن توجیه آنان به فرماندهان گروهانها گفت: که بروند خط را شناسایی کنند و برگردند. پس از بازگشت آنها، گردان آماده شد و در یکی از مدارس خرمشهر استقرار یافت. سپس بچه‌ها را دسته به دسته در داخل خط مستقر کردیم. برای اینکه دشمن متوجه جابجایی نیروها نشود، اصرار داشتیم که شب هنگام این تعویض صورت گیرد. امّا برادران ژاندارمری می گفتند: روز این کار را انجام دهیم‌. بالاخره با اصرار ما کار جایگزینی نیروهای گردان با نیروهای ژاندارمری تا ساعت ۴ بامداد تمام شد و دو گروهان از گردان کمیل در این خط به پدافند پرداختند‌.

استقرار گردان کمیل در این خط در آذرماه ۱۳۶۳ انجام و به مدت یکماه ادامه داشت. هدف جانبی که از حضور نیروهای گردان در خطوط پدافندی و از جمله این خط وجود داشت این بود که نیروها با فضای جبهه و آتشباریهای دشمن آشنا شوند و در هنگام عملیاتها آمادگی بیشتری داشته باشند‌. آقای سعید محمد‌زاده در مورد حضور نیروهای گردان در خط پدافندی خرمشهر می‌گوید‌:

(۲-MOHAMMADZADE-۸)

گردان در پایگاه ‌پنجم شکاری امیدیه، مستقر بود. از آنجا به خرمشهر آمد‌یم و دو گروهان را در خط کنار اروند مستقر کردیم. گروهان یک: از محل الحاق کارون به اروند مستقر شد تا یک سه راهی که مشهور به سه راه مرگ بود‌. از سه راه مرگ تا جزیره مینو گروهان دوم مستقر گردید‌. مسئولیت قسمت اول که درست روبروی جزیره ام‌الرصاص عراق بود، به عهده ‌شهید حسین عیدی و من بود‌. در اینجا باید از فداکاریهای ‌شهید عیدی یاد کنم، که شبها تا صبح نمی‌خوابید و مرتبا" به نیروها سر می‌زد و سعی می کرد با سرکشی ممتد از خستگی آنها بکاهد‌. این خط طوری نبود که سنگرهای اجتماعی و نگهبانی آن به هم وصل باشد. باصطلاح خط یکپارچه نبود، بلکه به علت باتلاقی و نیزاری بودن منطقه‌، خط به صورت پایگاه به پایگاه بود و هر تعداد از بچه‌ها در یک پایگاه مستقر و مشغول نگهبانی بودند‌. رفت و آمد در خط مشکل بود و به محضی که ماشین حرکت می کرد از طرف دشمن مورد اصابت قرار می گرفت. دشمن روی ما دید و تسلط زیادی داشت.‌ بچه‌ها از همان روزهای اول شروع به بازسازی خط کردند. مشکل دیگری که داشتیم این بود که مهمات ما جیره‌بندی بود. من یادم است قسمتی که من و شهید عیدی بودیم، یک خمپاره شصت میلیمتری داشتیم و روزی شش گلوله خمپاره به ما ‌ می‌دادند‌، ‌ نمی‌دانستیم که با این شش گلوله چه کنیم‌؟!‌ برعکس دشمن از یک حجم آتش بالایی برخوردار بود‌. این‌ مشکلی بود که در خطوط پدافندی مداوما" با آن روبرو بودیم‌. در مورد کمبودها؛ یادم هست که روزهای اول یک تیربار دوشیکا به ما دادند. اما عراق در روبرروی ما حدود ۸ الی ۱۰ ضد هوایی چهار لول داشت. اگر ما یک تیر شلیک می‌کردیم، آنها ده برابر جواب می‌دادند. چند روزی که ما با تیر بار دوشیکا کار کردیم. آن را زدند و ما هر چه فشار آوردیم‌، تیرباری در اختیار ما قرار نگرفت‌.

آقای سمیع یزدانی در این خصوص می‌گوید‌:

(۱-YAZDANI-۸)

شب هنگام، برای تحویل گرفتن خط از برادران ژاندارمری مراجعه کردیم.‌ آنها راضی به تحویل دادن خط نبودند و می‌گفتند: این کار باید در روز صورت گیرد. ‌‌با اصرار ما این کار صورت گرفت و بچه‌ها را در این خط مستقر کردیم‌. این خط درست در منطقه باتلاقی و نیزارهای حاشیه شرقی اروند قرار داشت. بطوریکه از اتاق که بیرون می آمدیم برای سرکشی سنگرها و پایگاهها، باید در باتلاق حرکت می‌کردیم. نزدیک زمستان هم بود و بارانهای شدیدی می‌بارید. بچه‌ها واقعا" با فداکاری مشغول حفاظت از خط بودند‌. خاطره ای که به یاد دارم این هست:‌ شبها حدود ساعت ۱۲ عراق پشت بلندگو ترانه پخش می‌کرد و چون فاصله ما با آنها بسیار کم، یعنی به اندازه عرض رودخانه اروند بود‌، صدا کاملا" به گوش می‌رسید. بچه‌ها با مقـر گـروهـان تمـاس‌ گرفته و سؤال می کردند چه کار کنیم‌؟ ‌ در پاسخ به آنها می گفتیم: شما کاملا" هوشیار باشید، شاید دشمن بخواهد اغفال کند‌. پس از مدتی بچه‌ها تصمیم گرفتند در خط بوسیله بلندگو سرود پخش کنند‌، یک شب این کار را هم کردند اما فردا صبح بلندگوی ما را هدف قرار دادند و از بین بردند.

 



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

* هیچ موردی پیدا نشد...

نوشته های مرتبط :

    * هیچ موردی پیدا نشد...

ویدئوها مرتبط :

* هیچ موردی پیدا نشد...