نوشتهها
بهداری رزمی در عملیات والفجر دهآقای دکتر حمید رضا جمشیدی در مورد فعالیت بهداری رزمی در عملیات والفجر ۱۰ میگوید:
بعد از عملیات کربلای ۵ بعلت محدودیتهای عملیاتی که در جبهه جنوب بوجود آمده بود، فرماندهان و مسئولان جنگ تصمیم گرفتند، عملیات گستردهای در غرب انجام شود. حدود ۲ ماه به ما وقت دادند تا مسئله بهداری رزمی این عملیات را در استان کردستان و در منطقه خرمال مهیا کنیم. در زمستان ۱۳۶۶ بود که قرار شد ما امکانات را به غرب منتقل کنیم. در شب اول با یک ماشین پاترول که - در حدود ۵ -۶ نفر بودیم- باهم رفتیم، نمیدانستیم حتی کجا باید غذا بخوریم و استراحت کنیم. به فرودگاه سنندج رفتیم و آنجا خوابیدیم و غذا را هم از یکی از پایگاههای سپاه گرفتیم. حالا با این وضعیت آمده بودیم تا عملیات گستردهای مثل واالفجر ۱۰ را از نظر درمانی تدارک کنیم. آنهم ظرف حداکثر دو ماه! این واقعا" از جمله معجزات جنگ است که ظرف دو ماه یک بیمارستان صحرایی را نزدیک شهر خرمال عراق راهاندازی و تجهیز کردیم. زمستان و اوایل بهار، منطقه کردستان ایران و عراق، منطقه پوشیده از برف است و حتی سیمان و بتن هم یخ میزند و پودر میشود. اما بچههای مهندسی میآمدند، سیمان را در قالبها میریختند و زیر آن را آتش میکردند و بدینوسیله سعی میکردند بتنها شکل بگیرد و یخنزند. به این شکل بیمارستان آماده گردید. از طرف دیگر هر چه سالن و انبار در شهر سنندج وجود داشت را تخلیه کردیم تا بعنوان نقاهتگاه مجروحان و برای ۵۰۰۰ تخت از آن استفاده شود. بعد که عملیات شروع شد و حدود ۴ الی ۵ شهر عراق به تصرف درآمد و عراق آن جنایت را مرتکب شد و شهر حلبچه را بمباران شیمیایی کرد، این اماکن به اندازه بسیار زیادی توانست مصدومان شیمیایی را درخود جای دهد و درمان کند. خاطره تلخی که از این عملیات دارم، بمباران حلبچه است و حقیقتا" صحنههای دلخراشی بود و انسان بسیار تعجب میکرد که صدام با ملت خودش چه کرده است؟
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
-
* هیچ موردی پیدا نشد...