فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

نقش نیروهای شهرستان نی ریز در عملیات والفجر دو

نیروهای شهرستان نی‌ریز در این عملیات بصورت جمعی حضور نداشتند. بیشتر بصورت پراکنده و در واحدهای مختلف حضور یافته بودند. با توجه به این مسأله جمع آوری اطلاعات در مورد عملکرد نیروها، کاری بس مشکل بود و مؤلف تنها توانست با دو نفر از برادرانی که در عملیات فوق حضور داشته‌اند به مصاحبه بپردازد.

بخوانید شرح عملیات را از زبان آقای جعفر بامداد‌:

در اردیبهشت ماه سال ۶۲ بود که با جمعی از برادران اطلاعات و عملیات تیپ ۳۳ المهدی‌(عج) و برادران تخریب حرکت کردیم و بین ارتفاعات پر از برف قمطره و تموچین مستقر شدیم‌. برفها راکنار زدیم و چادر خود را برپا کردیم‌. شهید اسماعیل دهقان و شهید درویشعلی اسماعیلی نیز جزء نیروهای اطلاعات بودند. من هم در معیت آنها بوده و افتخار همراهی آنان را داشتم. منطقه برای ما کاملا" ناشناخته بود. مأموریت ما بعنوان نیروهای اطلاعات عملیات این بود که وضعیت منطقه و موقعیت دشمن را شناسایی کنیم و هنگام عملیات نیروها و یکانهای رزمی را راهنمایی و هدایت نمائیم‌. ابتدا به شناسایی منطقه خودی پرداختیم و بعد شروع به شناسایی منطقه تحت نفوذ دشمن کردیم‌. مشکلات فراوانی داشتیم؛ ابطور نمونه، نقشه میدان مین خودی را نداشتیم لذا پاکسازی منطقه از مین مشکل بود‌. میدان مین از مین های ۱۴‌M پوشیده شده بود. شب اول بهمراه بچه‌های گروه تخریب هر چه تلاش کردیم، مین‌ها را نیافتیم‌. چون حدود سه سال از جنگ گذشته بود و مین‌ها هم که کوچک و ریز بودند و خاک روی آنها را گرفته بود. به هر صورت از میدان مین عبور کرده و کارشناسایی منطقه دشمن را شروع کردیم‌. هدف این بود که دشمن را دور بزنیم و پشت سر آنها مستقر و به آنها حمله نمائیم. چون شکستن خط مقدم دشمن با توجه به استحکاماتی که داشت مشکل بود. علت استحکام خط دشمن این بود که او هم با نیروهای ایرانی باید مقابله می‌کرد و هم با اکراد عراقی که از داخل با ارتش عراق می‌جنگیدند. منطقه‌ای که دشمن در آن مستقر بود بسیار سخت و صعب العبور بود‌. ما حدود سه ماه به شناسایی و کسب اطلاعات از دشمن پرداختیم‌. عموما" شبها به شناسایی می‌رفتیم و روزها استراحت می‌کردیم‌. خیلی از روزها هم باید در منطقه دشمن مخفی می شدیم تا شب فرا برسد و مار دوباره شروع کنیم. پس از شناسایی، طرح عملیات آماده و نیروهای اطلاعات روی یکانهای عملیاتی تقسیم شدند‌. از جمله شهید دهقان بعنوان نیروی اطلاعات و راهنمای گردان فجر به فرماندهی شهید مرتضی جاویدی انتخاب گردید‌. شب ۲۹/۴/۱۳۶۲ بعنوان شب عملیات در نظر گرفته شد‌. نیروهای عمل کننده باید ارتفاعات زیادی را پشت سر می‌گذاشتند تا به پشت سر دشمن می‌رسیدند‌. از ماشین و خودرو نمی توانستیم برای تدارکات و حمل بار استفاده کنیم و به همین جهت ‌ قاطر را جایگزین آنها کرده بودیم.‌ یکانی که من همراه آنها بودم ۲۴ ساعت قبل از شروع عملیات حرکت کرد. با این وجود ۲ ساعت دیرتر از موعد مقرر توانستیم وارد عملیات شویم‌. تعدادی از گردانهای ارتش هم جزء نیروهای عمل کننده بودند‌. بهر حال عملیات را شروع کردیم و خوشبختانه دشمن کاملا" غافگیر شد، نیروهایشان به محاصره درآمد و بسیاری از آنان کشته و جمعی نیز به اسارت درآمدند. در این عملیات بخشی از تأسیسات عراق از جمله پادگان حاج عمران،‌ گمرک جاده پیرانشهر- حاج عمران به تصرف نیروهای خودی درآمد‌.

وی در مورد شهادت شهید اسماعیل دهقان می‌گوید‌:

شهید اسماعیل دهقان جزء نیروهای اطلاعاتی گردان فجر بود. قرار بود که این گردان در تپه "بردزرد"مستقر شود تا پس از شکسته شدن خط مقدم دشمن، نیروهای خودی به آنها ملحق شوند‌. اما این خط شکسته نشد و نیروهای گردان مذکور بیش از دو روز در آن تپه به محاصره دشمن در آمدند. بسیاری از آنان به شهادت رسیدند. به فرمانده گردان فجر شهید مرتضی جاویدی تأکید زیادی شده بود که عقب نشینی نماید. اما وی اعلام کرده بود که نمی‌گذارد حادثه تاریخی و تلخ تنگه احد تکرار شود. تا اینکه بالاخره خط دشمن شکسته شد و نیروهای گردان فجر از محاصره خارج شدند‌. شهید اسماعیل دهقان نیز در همین محاصره به فیض شهادت نایل گردید۱‌. غیر از برادرانی که از آنها نام بردم، آقای مهدی دهقانی هم که ‌‌در سال ۱۳۶۴ در عملیات والفجر به اسارت درآمد‌، جز نیروهای عمل کننده در این عملیات بود‌.

آقای حسین یاراحمدی از رزمندگانی است که در عملیات والفجر ۲ حضور داشته و مجروح گردیده‌، این عملیات را چنین توصیف می نماید‌:

من جمعی گردان شهدا از تیپ ۳۳ المهدی‌(عج) بودم‌. زمانی که دستور عملیات صادر شد؛ در حدود چهار ساعت طول کشید تا بچه‌ها باجانفشانی توانستند پادگان دشمن را تصرف کنند. پادگان حاج عمران که مقر فرماندهی دشمن در آن قرار داشت از استحکامات خیلی قوی برخوردار بود. از جمله کانالهای عمیقی که اطراف مقر فرماندهی حفر شده بود‌، میدان مین و سیم خاردار نیز آنرا حفاظت می‌کردند‌. اما بچه‌ها با از خودگذشتگی همه این موانع را پشت سرگذاشته و پادگان را تصرف کردند‌.

وی در مورد نحوه مجروح شدن خود و انتقالش به پیرانشهر و نقده که به طرز معجزه آسایی صورت گرفته می‌گوید‌:

روز ۳۰/۴/۱۳۶۲ ساعت ۵/۱۲ بود که من از ناحیه شکم تیر خوردم. به هر طریقی که بود خودم را به زیر درخت بلوطی در آن حوالی رساندم‌. تعدادی از بچه‌ها رسیدند و مقداری آب به من دادند. حدود ۱۰۰۰ متری هم مرا به عقب آوردند. ‌عراقیها در حال ‌‌نزدیک ‌شدن به ما بودند، بطوریکه فاصله آنها کمتر از ۱۵۰ متر با ما بود. بچه‌ها مرا گذاشتند روی زمین و گفتند: می‌رویم و برای انتقال شما قاطر می‌آوریم و شما را به عقب منتقل می‌کنیم. ‌هیچ رمقی برای نمانده بود‌ و به هیچ وجه توان راه رفتن نداشتم. ولی هوشیار بودنم و ‌ حواسم کار می‌کرد. وقتی بچه‌ها رفتند به پشت سرم نگاه کردم‌، دیدم چهار عراقی به طرف من می آیند‌، دو نفر از آنها به طرف دره‌ای که من در آن قرار داشتم آمدند. دو نفر دیگر به طرف دره‌ای که در طرف دیگر قرار داشت رفتند. آن دو نفر تا نزدیکی من ‌ آمدند اما مرا ندیدند. هوا کم کم داشت تاریک می‌شد‌. خودم را مقداری جابجا کرده و بالاتر کشیدم. ‌ ناگهان یک مار بزرگی را دیدم که به طرف همان بوته‌ای که من قبلا" در کنار آن دراز کشیده بودم می‌خزید. گفتم: خدایا من دارم از عراقیها فرار می کنم‌، گرفتار مار می شوم!. از ترس آن مار کمی دورتر در کنار بوته‌ای دیگر دراز کشیدم. کبکی که داخل آن بود، فرار کرد‌، متوجه شدم که کبک داخل بوته تخم گذاشته‌، ‌‌ تخم ‌ها را شکسته و خوردم‌. نیروی تازه پیدا کردم. دیگر هوا کاملا" تاریک شده بود و چشمانم اطراف را نمی دیدند و عراقیها هم از آن محل رفته بودند. سعی کردم تا ‌ از ‌کف دستهایم‌ که سالم بوند استفاده کنم و بدنم را حرکت دهم. با توکل به خدا، خود را آهسته آهسته تا صبح بطرف نیروهای خودی کشاندم‌. بچه‌هایی که روی تپه کدو مستقر بودند و برای آوردن آب به پایین آمده بودند مرا دیدند و روی قاطر گذاشتند و به مقر خود بردند‌.فردای آن روز توسط بالگرد به پیرانشهر و از آنجا به بیمارستان نقده منتقل شدم‌.

 



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

* هیچ موردی پیدا نشد...

نوشته های مرتبط :

    * هیچ موردی پیدا نشد...

ویدئوها مرتبط :

* هیچ موردی پیدا نشد...