نوشتهها
شهدا سال ۶۴ -وصیتنامه شهید محمد جواد معانی-فرزند محمدرضا
بسم رب شهداء و الصدیقین
این حقیر وصیتنامه خود را بانام الله و با سلام به پیشگاه امام زمان (عج) و نائب برحقش، خمینی کبیر، شهدا، مفقودین، امت حزبالله، خانواده و بستگانم آغاز میکنم. من در حدی نیستم که بتوانم در مقابل پیروان مکتب توحید و ولایتفقیه سخنی بگویم. ولی بنا به وظیفه شرعی که بر عهدهدارم، چند نکته خدمت شما سروران عرض میکنم.
برادران و خواهران محترم، سعی کنید بیشازپیش باخدا، اسلام، پیامبر اسلام و ائمه معصومین (ع) آشنا شوید. خطمشی و هدف آنان را دنبال کنید و زندگی آنان را الگو قرار دهید و خدا گونه باشیم. دستورات و مسائل شرعی را با آگاهی کامل انجام دهید و در این دنیا سعی کنید، راه راست و حق را از راه نادرست و ناحق باز شناسید و بهسوی آن بشتابید.
برادران و خواهران محترم، باید این را بدانیم که در موقعیت حساسی قرار داریم و دائم مورد تهدید و تجاوز ظالمان و ملحدان قرار داریم و اینان ما را آزاد نخواهند گذاشت، پس باید همه امت حزبالله و ملت قهرمان ایران، در مرحله اول؛ خود وحدت و یکپارچگی را کاملاً حفظ کنند، چونکه اگر در اهداف و برنامههای خود هماهنگی و انسجام نداشته باشیم به حاجت و هدف خود نخواهیم رسید و دشمنان در [صفوف] ما رخنه کرده و تفرقه بین ما خواهند انداخت و به ما اجازه هیچ کاری [را] نخواهند داد.
همچنین جوانان عزیز، ای بازوان پرتوان اسلام! باید خیلی مواظب باشید. افرادی مؤمن، مخلص، متعهد، هوشیار و ادامهدهنده [راه] خون شهدا [ی] انقلاب [اسلامی] و جنگ تحمیلی باشید. جنگ و جبههها را محکم و استوار نگهدارید و به جنگطلبان و کافران بتازید و اجازه ندهید به اسلام، میهن، دین، ناموس و حیثیت ما آسیب برسانند؛ مانند کوه در برابر آنان استقامت و ایستادگی کنید. همچنین مسئولین محترم کشوری و اداری باید این را بدانند که مسئولاند و مسئولیت به گردن دارند و باید به مسئولیت خود وفا کرده و انجاموظیفه نمایند و در خدمت مستضعفان و امت حزبالله و انقلابی باشند و تمام سعی خود را در جهت بهبودی جامعه اسلامی صرف کنند تا هم خدا و هم بندگان خدا از شماراضی و خشنود باشند.
وصیت به خانوادهام: پدر و مادرم بزرگوارم و برادران و خواهران مهربانم، گرچه برای شما فرزند و برادر خوبی نبودم و تکلیفم را نسبت به شما انجام ندادم، اما از شما میخواهم مرا حلال کنید. این را بدانید که هدف من جز برای رضای خدا چیزی نبود و برای جهاد رفتم تا قدمی برای نابودی کفار و مشرکین و ادامه دادن راه و خون شهدا، دوشادوش سربازان اسلام و پیکار با ملحدان خدا برداشته باشم تا بتوانم گوشهای از وظیفه سنگین خود را در قبال خون شهدا و ملت مستضعف و شهیدپرور ادا نمایم.
پروردگارا! خودت میدانی در این راه هیچگونه تردید و دودلی نداشتم و راهم را آگاهانه و هوشیارانه و عاشقانه رفتم. مردن راهی است که همه باید بروند بعضیها زودتر و بعضیها دیرتر، بالاخره باید رفت؛ پس چهبهتر که انسان بهترین راه و شرافتمندانهترین راه را برود. پس از شما پدر و مادر مهربانم میخواهم مرا حلال کنید، چون برایم زیاد زحمت و رنج کشیدید و من تکلیفم را نسبت به شما انجام ندادم. از شما برادران و خواهرانم میخواهم که در قبال کشته شدن من صبر داشته باشید که برادری داشتید و این راه پیمود. در پایان از همه اقوام، دوستان، همشهریان و هرکسی که به نحوی با این حقیر برخورد و آشنایی داشته است، تقاضای بخشش دارم و از خداوند غفور و رحیم برایم طلب آمرزش و عفو بکنید. دیگر عرضی ندارم و ششمارا به خدای بزرگ میسپارم.
والسلام
۱۳۶۴/۱۱/۱۶
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- شهدا سال ۶۴ -وصیتنامه شهید محمد جواد معانی-فرزند محمدرضا
- شهدا سال ۶۴ -زندگینامه شهید محمد جواد معانی-فرزند محمدرضا
- به یاد شهیدان محسن فیض آبادی و محمد رضا نبیئی و محمد جواد معانی
- شهدا سال ۶۴ -وصیتنامه شهید علی محمد معانی
بیشتر »