نوشتهها
شهدا سال ۶۷ -وصیتنامه شهید ادهم توکل
بسمالله الرحمن الرحیم
ومالکم لا تقاتلون فی سبیلالله المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان. الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و اجعل لنا من لدنک نصیرا (سوره نساء، آیه ۷۵)
بنام خدایی که هرکه را میخواهد عزیز میکند و هر که را بخواهد خوار و ذلیل میگرداند. بار خدایا! هماکنون که وصیتنامه مینویسم، تو خود میدانی که آمادهام و مرا نیز خود به اینجا کشاندهای. پس ای خدای کریم! اگر خواست تو نبود و نمیخواستی به من لطف و مرحمت کنی مرا بدین جا نمیکشاندی. خدایا! ازاینپس نیز کمکم کن تا درراه رضای تو و به خاطر حمایت دین و پابرجایی احکام قرآن تو قدم بردارم. خدایا! دیگر ساعات آخری است که به عملیات نزدیک میشوم و من از همهچیز خود گذشتهام و به یاری تو انشاءالله بهصف دشمن میزنیم. خدایا! مرا چنان قرار ده که به خواست تو راضی باشم. ای خدا، روحی کثیف دارم و اصلاً خود را لایق این نمیدانم که در عملیات شرکت کنم و با مشاهده چنین اموری بیشتر به رحمانیت تو امیدوار میشوم و قوت قلب میگیرم.
قصد نداشتم وصیتنامه بنویسم. چون این بنده حقیر و بنده گناهکار، چیزی برای گفتن ندارم. اصلاً بسیجیها چیزی ندارند و طلب و حسابی که ندارند. بسیجی بالباسی که به او میدهند به جبهه میآید و با همان لباس هم به شهادت میرسد. اگر شما وصیتی از این بسیجیها میبینید، اینها نصیحت است و من هم که از خود مایهای ندارم فردی هستم و بودم که میبایست نصیحت میشدم ولی حال که اگر خدا بخواهد لحظههای آخر زندگی را طی میکنم چند نکتهای را متذکر میشوم.
ای مردم عزیز! این را بگویم که خدا هست، قیامت هست، عذاب و جهنم هست و بهشت و نهرهای جاری نیز هست؛ تا شما چه را انتخاب کنید. این جمله را ساده نگیرید و در آن تأمل کنید، حتی اگر به یکی از اینها فکر کنید و برایتان روشن شود، دیگر دست از این کارهای که بعضی از شماها میکنید، برمیدارید.
امام عزیزمان با الهام از حضرت مهدی (عج) بهپیش میرود. سعی نکنید باکم توجهی به فرمانها او نسبت بهفرمان امام زمان (عج) کمتوجه شوید. حتی اگر لازم باشد تمام فرزندان شما قربانی شوند. با لب جنباندن امام بیشک و شبهه عزیزانتان را برای قربانی بفرستید والا در قیامت در نزد اهلبیت (ع) و زهرای اطهر (س) شرمنده خواهید شد. شما باید برای برقراری حکومت اسلامی از همهچیز خود بگذرید. حتی اگر لازم باشد که همه شما شهید شوید و دیگرکسی از شما نماند. شما تکلیف را انجام دهید. سعی کنید در امور زندگی مشکلگشای همدیگر باشید و از مالاندوزی بپرهیزید.
مادر عزیزم، در شهادت من لبخند بزن چون من به آرزوی دیرینه خود رسیدم، گرچه فراق برای تو مشکل است ولی اگر بفهمی که عاقبت ما چیست و برای من دعا کنی که خداوند مرا از شهدای اسلام قرار دهد و با شهدای عاشورا محشور کند، دیگر جای هیچ نگرانی نیست. من هم از خداوند برای شما طلب صبر و اجر میکنم.
برادرانم، برای من گریه نکنید بلکه به وظیفه و تکلیف خود نگاه کنید، شما با انجام تکالیف شرعی خود روح مرا شاد کنید.
خواهرم، سعی کن خودت را ناراحت نکنی. ناراحتی شما باید بر این باشد که چگونه رضایت حقتعالی را جلب کنید. سعی کنید دست از خدا و ائمه اطهار (ع) برندارید. سعی کنید شکر خدا را بهجا آورید که چنین افتخاری به شما داده تا دو تن از این خانواده فدای اسلام شوند. وصیتم به شما این است که مرا دعا کنید. چون احتیاج به دعای شما دارم. خصوصاً تو ای مادر عزیز و گرامی.
دوستانم! که باید بر فراق و جدائی دوستان خود یکی پس از دیگری صبر کنید، محکم و استوار باشید. سعی کنید وحدت داشته باشید. سعی کنید با حضورتان در مراکزی که باعث شکست دشمنان داخلی و خارجی میشود به اسلام عزیز عزت ببخشید. از خداوند متعال توفیق و سعادت و خیر شمارا خواهانم و امیدوارم که خداوند همه ما را ببخشد و بیامرزد و باهم محشور شویم و جزء کسانی باشیم که انشاءالله خداوند ما را به رسول اکرم (ص) معرفی کند و بفرماید که اینها در دنیا فرزند تو را تنها نگذاشتهاند. برایم دعا کنید. اگر وقت کردید برایم قرآن بخوانید. از خانوادهام و یا از شما میخواهم که اگر مزاحمتی نداشت ۹ روز روزه بدهکارم برایم بگیرید. اگر جنازهام به دستتان رسید و مرا دفن کردید، یادتان نرود مرا تلقین دهید. نماز شب اول قبر را از شما دوستان عزیزم تقاضا دارم که برایم بخوانید. چون وقت نیست و باید آماده شویم، کلام را کوتاه میکنم و از همه شما طلب حلالبودی میکنم، حلالم کنید.
خداحافظ امام عزیز و شما باد
۱۳۶۵/۱۰/۲ ادهم توکل
آبادان - اروندکنار
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- شهدا سال ۶۷ -وصیتنامه شهید ادهم توکل
- شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید ادهم توکل
- شهدا سال ۶۵ -وصیتنامه شهید غلامحسین آفتابی
- شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید غلامعباس زارع
بیشتر »