نوشتهها
شهدا سال ۶۱ -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -کوچ
ناگه کدامین عشق
ناگه کدامین یاد
از سرزمین خالی از انسان
بر سرزمین یاد ما پی گیر زد فریاد
ای خسته از ماندن در این گنداب
ای سیر از پندار
ای خسته از پرداختن بر پوچی هر حرف
ای مانده در تابوت تنها و سیاه شب
برخیز ـ برخیزیم
زین ماندن اندر کنج عزلت بادلی پردرد
اینجا فکندن خانههای درد
اینجا نشستن این چنین بیدرد
من دیگر از هر چیز بیزارم
جز مرگ
کو عشق و امید تازه جان است
برخیز ـ برخیزیم
زین خانه ما بار سفر بندیم
تا سرزمین مردمانی گُرد
تا سرزمینی کز جنوبش خون حق جاریست
تا هر کجا فریاد حق خواهیست
تا در میان عاشقان راستین صبح
تا در میان عاشقان راست کرداری
کز بام تا شام هر روزی
عشق و شهادت را
چون کوله بار پرامید خویش
بردوش قلب خویشتن
آرام میدارند
برخیز ـ برخیزیم
روشن کنیم این کلبه ویرانه را
کز خون مردانی دلیر آغشته گردیده
برخیز تا برپا کنیم یک دار از رگهای سرخ خویش
خود را به آن خندان بیاویزیم
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- شهدا سال ۶۱ -چند جمله از شهید مجید محمدزاده
- شهدا سال ۶۱ -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -پشیمان
- شهدا سال ۶۱ -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -پیکار مردان
- شهدا سال ۶۱ -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -پیشتازان شهادت
بیشتر »