فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید محمدرضا خودستان

زمزمه لب‌هایشان سرود عشق بود و افق نگاهشان کوی دوست. دررسیدن به معشوق سر از پا نمی‌شناختند. از جرگه آن عاشقان یکی محمدرضا نامی بود که در سال ۱۳۳۹ در نی‌ریز، میان خانواده‌ای مسلمان و مقید به آداب اسلامی پا به عرصه حیات گذاشت. کودکی را با بازی‌های کودکانه و آموزش آداب زندگی سپری کرد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه ششم بهمن آغاز و به پایان برد. دوره راهنمایی را در مدرسه مفتح نی‌ریز و دوره دبیرستان را در علی‌آباد کمین شیراز با موفقیت به پایان رسانید. با آغاز حرکت مردم ظلم‌ستیز ایران علیه بیداد رژیم پهلوی، به دریای خروشان مردمی پیوست و با شرکت در تظاهرات و راهپیمائی‌ها نقشی ارزنده در پیروزی انقلاب به عهده گرفت. محمدرضا، در بیرون و داخل خانه، بسیار خوش‌اخلاق و مهربان بود. بیشتر اوقات خود را با تلاوت قرآن و فریضه نماز سپری می‌کرد و به دیگران نیز آن‌ها را سفارش می‌کرد. شب‌ها را به نمازشب و دعا می‌گذراند.
هم‌رزمانش می‌گویند: وقتی محمدرضا در جبهه به سر می‌برد، همیشه برای آغاز عملیات لحظه‌شماری می‌کرد و بی‌صبرانه در انتظار بود. او عاشق حرکت و پویایی بود و عملیات را بهترین راه برای بروز توانائی‌های خود می‌دانست. با آغاز عملیات مردانه به قلب دشمن یورش می‌برد و او را از کار غلطی که انجام داده بود پشیمان می‌ساخت. برای دفاع از آرمان‌های انقلاب اسلامی و اطاعت از امر امام و مقتدای خود،‌ درمجموع چهار نوبت به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل اعزام شد. سرانجام 
۱۳۶۵/۷/۱۵ در خط پدافندی ـ منطقه جزیره مجنون‌ـ در حالی که به حراست از دستاوردهای هم‌رزمان خود پرداخته بود، پیک حق،‌ شراب ناب وصال را در پیمانه‌اش ریخت و او را به وادی «عند ربهم یرزقون» رهنمون شد. پیکر پاکش به زادگاهش منتقل و در میان حزن و اندوه فراوان دوستدارانش، در گلزار شهدای نی‌ریز به خاک سپردند تا عَلَم و نشانه‌ای باشد برای ما ماندگان که بدانیم برای آزاد زیستن ما چه گل‌هایی پرپر شده‌اند.


روحش شاد و نامش جاودان



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :