دانشنامه نی‌ریز و دفاع مقدس

نوشته‌ها

آن زمان که اسلحه بر زمین افتاده شهیدی را بدوش گرفته بود و با گام‌های مصمم، به‌سوی دشمن حرکت می‌کرد؛ تمام فرشتگان در مقابلش به سجده افتاده بودند و بر تقّربش به آستان الهی غبطه می‌خوردند. حسین نیز از آن قبیله بود که ۱۳۴۱/۳/۱ در خانواده‌ای مذهبی در شهرستان نی‌ریز، چشم بر طراوت سبز بهاری باز کرد و با رایحه وجودش خانه را عطرآگین نمود. از این‌سان او را حسین نامیدند که در آینده به راهی برود که حسین (ع) رفته بود. از همان کودکی درد محرومین را حس کرد و در سن شش‌سالگی پا به دبستان اهلی نی‌ریز گذاشت. انجام فرایض دینی را از دوران کودکی آموخته و بدان مقید بود. نماز و روزه را در سرلوحه کارهایش قرار داده بود و با ظاهری آرام و دل‌نشین دیگران را مجذوب خود می‌کرد. از کار کردن ابایی نداشت و در منزل و امور کشاورزی یار و مددکار پدر و مادر بود. صله ارحام را که از سفارش‌ها نبی مکرم اسلام هست، به‌خوبی رعایت می‌کرد و با اقوام و خویشان و دوستان بااخلاق انسانی و اسلامی رفتار می‌نمود. حسین با پشت سر گذاشتن دوران ابتدائی، وارد مدرسه راهنمایی فضل بن حاتم نی‌ریز شد و سپس دوره متوسطه را در دبیرستان شعله نی‌ریزی با اخذ دیپلم اقتصاد به پایان برد. دوره دبیرستان وی مصادف بود با قیام امت اسلامی ایران علیه نظام طاغوت. همراه دوستان و همفکرانش در راهپیمایی‌ها و تظاهرات مردمی شرکت می‌کرد و مخالفت خود را با رژیم ستم‌شاهی ابراز می‌نمود. با اعتقاد به مبانی دینی و اسلامی می‌خواست سهمی در واژگونی نظام مستبد پهلوی داشته باشد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تصمیم گرفت در لباس مقدس سربازی وظیفه خود را در مقابل اسلام و کشور ایران به‌خوبی انجام دهد. ۱۳۶۰/۱/۱۲ برای گذراندن آموزش نظامی وارد مرکز آموزش ۵ کرمان گردید. سپس به لشکر ۷۷ پیروز خراسان منتقل شد و از طریق آن لشکر به‌سوی مناطق نبرد رفت. زمانی که روبه‌قبله می‌ایستاد، دست­های نیازش را به‌سوی آن عزیز می‌گشود و از می‌خواست که شهد شهادت را به وی بنوشاند و او را در بستر مرگ از دنیا نبرد. سرانجام در تاریخ ۱۳۶۱/۳/۳ درنبرد با کفار بعثی در عملیات بیت‌المقدس که منجر به آزادی خرمشهر گردید؛ با خون خود خونین‌شهر را خونین‌تر نمود و شاهد وصال را در آغوش کشید.
پیکر پاکش در گلزار شهدای نی‌ریز به خاک سپرده‌شده است.
روحش شاد و نامش جاودان

نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي: