دانشنامه نی‌ریز و دفاع مقدس

نوشته‌ها

بسم الله الرحمن الرحیم

و الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل‌الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله فاولئک هم الفائزون.

چونکه الان مزدوران عراقی به شهر ما حمله کرده‌اند، فرصت آنرا ندارم که وصیتنامه کاملی را بنویسم. پروردگارا! من، بنده علیل و عاجز توام، یک بنده گناهکار، از تو طلب آمرزش دارم. از تو می‌خواهم فقط هدایتم کنی، تا آنجا که رضای تو است.

مادرم، خواهرانم، مرا ببخشید به دلیل آنچه که برای شما خلاف بود انجام داده‌ام. برای من طلب آمرزش کنید. از برادران و خواهرانم خواهش می‌کنم در نبودن من، و بعد از خدا خانواده‌ام را یاری کنید. برادرانم، من می‌دانم که اگر به جبهه رفتم، حتماً شهید می‌شوم. نگذارید در نبودن من، ناراحتی برای خانواده‌ام پیش بیاید. همچون خودم که پدرشان بودم، نگهداریشان کنید. چون من از دو فرزندم، امیدهای بزرگی داشتم. آرزو می‌‌کردم که وقتی بزرگ شدند فردی مسلمان و صدیق باشند.

از همسرم، مادرم، خواهران و برادرانم، می‌خواهم که در صورت شهید شدن من هیچ ناراحتی بخود راه ندهند؛ خدا ما را آفرید و خودش هم ما را می‌برد، پس چه بهتر در راهی که راه اسلام و قرآن باشد.

بخصوص تو ای مادر و خواهر جان! امیدوارم بتوانم در صف حسین(ع) محشور شوم. آری! «کل یومٍ عاشورا و کل ارضٍ کربلا». در هر کربلائی حسین وجود دارد و حسین زمان ما امروز، امام خمینی بت‌شکن است.

از فرزندم حمید می‌خواهم که انشاءالله وقتی که بزرگ شد، جای مرا پر کند و به درس خود ادامه دهد و انتقام خون من و صدها شهید دیگر را از صدام و صدامیان کافر بگیرد. از حمید می‌خواهم که پیرو خط امام باشد. والسلام
 

نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي: