نوشتهها
شهدا سال ۶۴ -وصیتنامه شهید حبیب کردگاری
بسم الله الرحمن الرحیم
لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم
فاستقم کما امرت و من تاب معک
خدایا، پروردگارا، معبودا، هستیبخش، جهان آفرین، بنام تو.
بنام تو و برای تو که ما هیچیم و هر چه هست تویی، خدایا! قدرت مطلق تویی ما همه فانی هستیم و ملک وجود از آن توست، بارالها! ما همه از بین رفتنی هستیم، آنچه پایدار است تویی. ما از توئیم و بسوی تو در حرکت، « انا لله و انا الیه راجعون».
خدایا! بندگان صالحت عزم جزم کردهاند تا دینات را یاری کنند. خدایا! اینان عظمت اسلام را میدانند و در حفظ آن جانها را قربانی میکنند. خدایا! اینان بندگان تو هستند و به عشق لقای تو، همه مصائب را به جان خریدارند. پروردگارا! تو خود شاهدی که این امت مقاوم، گوش به فرمان امام بتشکن قصد گسترش اسلام را در جهان دارد و در این راه از ملامتِ ملامتکنندگان و از جنایتِ جنایتکاران، هراسی به دل راه نمیدهند و مردانه به پیش میروند. خدایا! تو شاهدی و تو حاکم، پس خود میدانی که این مردم مظلوم و غریب، غیر از تو کسی را ندارند، دل به امید تو بستهاند و از تو کمک میخواهند.
ایزدا! عنایتی کن، لطفی نما و دستان این مردم خالص و صادق را به کرم و لطف خودت بگیر، بازوانشان را پرتوان گردان و دعاهایشان را مستجاب فرما.
خدایا! روسیاهم. پروردگارا! گناهکارم. معبودا! داخل در گناهم؛ ولی در حضور مبارکت سر به زیر. اگر تو مرا نبخشی و اگر تو گناهانم را نیامرزی، به کجا بروم و به که پناه ببرم. اگر به در خانه رحمتات راهام ندهی، چه کسی هست که جرأت کند و مرا پناه دهد. خدایا! گناهان زیاد روسیاهم کرده و قلبم را کدر نموده است. اکنون شرمندهام و تو خود شاهدی که معترفم، پس تو ای خدای کریم! لطفی کن و دست این بنده عاصی و گناهکار را بگیر. خدایا! دل به رحمت تو بستهام و یقین دارم که گناهکاران نادم را خواهی بخشید، چون خود فرمودهای: «ان الله یغفر الذنوب جمیعاً».
اکنون که قلم بدست گرفتهام تا مطالبی به رشته تحریر در آورم، چند ساعت دیگر بیشتر به عملیات سپاه اسلام علیه لشکریان کفر، باقی نمانده، دل به امید خدای قادر بستهایم و به عنایات خاصه او امیدواریم.
برادر و خواهر مسلمان، امروز شما دعوت به صبر و استقامت شدهاید. باید چون کوه محکم و استوار در مقابل حوادث بایستید که خدای بزرگ با شماست. تداوم انقلاب و حفظ آن بعهده شماست. به هوش که تخلف از این امر، غضب خداوند قادر را به دنبال دارد. تداوم انقلاب بستگی به شناخت چهرههای انقلاب دارد، باید چهرههای انقلاب را شناخت تا کسی به انقلاب ضربه نزند. امروز چهرههای حافظ انقلاب، همین جوانان مؤمن حزبالله هستند که چه در جبهه و چه در پشت جبهه، از انقلاب حفاظت میکنند. خواهر و برادر، به هوش باش که انزوای حزبالله به هر شکل، انزوای انقلاب است. امروز حزبالله باید همانند گذشته، چون بنیانی مرصوص در صحنههای مختلف انقلاب اسلامی، پرتوانتر و پر تلاش باشند تا جنایتکاران خارجی و فرصتطلبان داخلی هوس حاکمیت بر انقلاب اسلامی را نداشته باشند.
خواهر و برادر حزبالله، به هوش باش تا تو را از درون خراب نکنند، فتنههای ضدانقلاب در بین شما اثری نداشته باشد. متحد و همگام با هم بوده و اختلاف را از بین ببرید. خود را تزکیه کنید تا فرصت طلبان، حاکم بر مقدرات مردم نشوند. فرامین و نصایای امام را به دقت مورد عمل قرار دهید.
جوانان عزیز، شما امید آینده این مرز و بوم هستید. از هوسها و لذائذ دنیوی چشم پوشی کنید که اینها سرابی بیش نیست، به خود آئید و قدر خود را بدانید و در دام شیطان، به عناوین مختلف گرفتار نشوید. به جوانان عزیز حزبالله اقتدا کنید و ببینید که چگونه با ایثارگری خود، شرق و غرب را به وحشت انداختهاند. اعتیاد را، این بلای خانمانسوز، ولگردی و منکرات را رها سازید و مطمئن باشید که میتوانید جوانان مفیدی برای این کشور عزیز باشید. اما شما ای فرصت طلبان ضدانقلاب! ای هواداران دیروز طاغوت! ای به اصطلاح تجربهداران امروز! آگاه باشید که پیش نخواهید برد و با یاری خدا و با همت جوانان حزبالله شما نیز مانند اربابانتان عزادار خواهید شد.
ای پدر و مادرم! شما را به خدای بزرگ میسپارم. ای مادر عزیز! از تو معذرت میخواهم، تو برای من مادری نمونه بودی و من برای تو فرزندی شایسته نبودم، مرا ببخش و از خدای بزرگ در هر نماز، برایم طلب آمرزش نما.
ای مادر بزرگوار! هر زمان که میخواستم به جبهه بروم، شما یاریم کردید و مانع من نشدید، چون اسلام را عزیزتر از فرزندانتان میدانید. ای پدر بزرگوار! برایم زحمتها کشیدید و رنجها بردید، مرا ببخشید و در غم از دست دادن من و برادرم رضا، شاکر و صبور باشید. نمیگویم گریه نکنید، ولی هر زمان که دلتنگ و ناراحت شدید، برای غریبی امام بزرگوار، حسین(ع) و اهلبیت اطهرش(ع) گریه کنید. برای رنجهای زینبکبری(س) ناله کنید. برای شهیدانی گریه کنید که مادر ندارند. دل قوی دارید و مطمئن باشید که خدا با ماست.
اما تو ای همسر عزیزم! مرا ببخش. تو با آن مهربانیهایت برای من همسر خوبی بودی، ولی من برای تو شوی خوبی نبودم، مرا حلال کن و از خطاهای من در گذر، دل قویدار و چون کوه استوار، که خدای بزرگ اجر صابران را به تو خواهد داد. تو همیشه در انجام دادن تکالیف شرعی و حضور در صحنههای جنگ مشوق من بودی و من از داشتن همسری مانند تو افتخار خواهم کرد. همچون زنان صدر اسلام محکم و استوار باش که خدای بزرگ با شماست. فرزندانم، یاسر و عمار را جنگجو و دلاور تربیت کن، آنها را با معارف روشن اسلام آشنا ساز تا آنها نیز در آینده، سربازانی دلاور برای اسلام عزیز باشند و به وجود مادری همچون تو افتخار کنند. اگر از تو بهانه پدر گرفتند، به آنها بگو پدرتان در راه پاسداری از اسلام عزیز بدست جنایتکاران آمریکایی به شهادت رسید، تا فرزندانم از کوچکی خشم و کینه آمریکا را در دل داشته باشند و همچون پتکی محکم بر فرق جنایتکاران کاخ نشین حاکم بر مردم باشند و از قرآن بزرگ دفاع کنند.
خدا یار تو و اجر دهنده برای تو باشد.
خدایا دلاوران لشکر توحید را یاری فرما.
خواری و خذلان بر جنود کفر مقرر فرما.
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- شهدا سال ۶۱ -زندگینامه شهید محمدرضا کردگاری
- شهدا سال ۶۴ -وصیتنامه شهید حبیب کردگاری
- حال و هوای معنوی بچه ها در عملیات طریق القدس
- شهدا سال ۶۴ -زندگینامه شهید حبیب کردگاری
بیشتر »