نوشتهها
زندگینامه جانباز و آزاده ناصر کریمی
ناصر کریمی فرزند حسین قلی، در سال ۱۳۴۳ در خانوادهای متدین و مذهبی در آباده طشک بدنیا آمد. دوران تحصیلات ابتدائی را در دبستان هجرت آباده طشک با موفقیت گذراند. سپس جهت ادامه تحصیلات وارد مدرسه راهنمائی ابنسینا شده و پس از اتمام دوران راهنمائی در دبیرستان طالقانی آباده طشک ثبت نام نمود. سال اول دبیرستان بود که به فکر رفتن جبهه افتاد. هجدهم شهریور ماه ۱۳۶۰ برای اولین بار به مدت دو ماه و هفده روز بعنوان بیسیمچی در جبهه حضور یافت.
ایشان برای دومین بار در تاریخ چهاردهم بهمن ماه سال ۱۳۶۰ جهت انجام خدمت مقدس سربازی، به جبهه اعزام گردید. پس از گذشت سه ماه از خدمت سربازیاش، در عملیات پیروزمندانه بیت المقدس شرکت و در منطقه شلمچه، تاریخ ۱۸/۲/۱۳۶۱ به اسارت دشمنان بعثی درآمد. البته ایشان در همین عملیات مجروح و ۲۸% از کار افتاده شد. سپس او را به اردوگاه اسرا انتقال دادند. ایشان پس از تحمل ۸ سال و ۳ ماه و ۱۲ روز اسارت در شهریور ماه ۱۳۶۹ آزاد و به میهن اسلامی بازگشت. با تلاش و همت فراوان تحصیلات خود را در رشته کارشناسی زبان عربی دانشکده زبانهای خارجی دانشگاه اصفهان پیگرفت.
ایشان از خاطرات زمان اسارت خود چنین یاد میکند:
عراقیها، اسرائی را که به نحوی در تقویت روحی و معنوی سایر اسیران نقش داشتند، شناسایی و در اردوگاهی بنام «القفس الحرس الخمینی» اردوگاه پاسداران خمینی(ره) جمع میکردند. پس از گذشت سه سال از تأسیس این اردوگاه و اعمال فشارهای روحی و جسمی، کار فرهنگی را بر روی این اسراء شروع کردند. یکی از این کارها، اعزام اسراء به نجف اشرف و کربلا بود. ملاقات با آخوندهای وابسته به رژیم بعثی عراق نیز در دستور کار مسئولین ارودگاه بود. البته همیشه برای انجام این کار با مخالفت شدید اسراء روبرو میشدند. بعد از آتش بس، یک روز صدام در سخنرانی خود اعلام کرد ما کلیه اسرا را به زیارت عتبات مقدسه میبریم. پس از آن یکی از نیروهای اطلاعاتی در اردوگاه جهت انجام این امر تلاش فراوان میکرد که اسرا جهت ملاقات با آخوندهای وابسته و زیارت عتبات عالیات راضی شوند. ارشد اردوگاه پس از مشورتهایی با اسراء، این درخواست را قبول میکند و میگوید: بشرط آنکه در این سفر هیچگونه استفاده تبلیغاتی صورت نگیرد ما راضی هستیم و اسرا جهت قبول درخواستشان تعهد کتبی میخواهند. افسر اطلاعاتی بدلیل اهمیت موضوع به ارشد اردوگاه تعهد کتبی میدهد و میگوید: پس از اینکه آخرین اسیر به داخل اردوگاه بازگشت باید تعهد نامه را برگردانید. ارشد اردوگاه نیز قبول میکند و پس از اخذ تعهد نامه؛ با مهارتی خاص، دو عدد دیگر از آن را جعل کرده و پس از بازگشت آخرین اسیر به اردوگاه یکی از تعهدنامههای جعلی را به افسر اطلاعاتی تحویل میدهد. البته بر خلاف تعهد افسر عراقی، در اعزام یکی از کاروانها، تعدادی پوستر بر شیشه اتوبوسها نصب کرده بودند که باعث مشاجرهای بین اسرا و سربازان عراقی گردید و در نتیجه یکی از عکسهای صدام پاره شد. این حادثه از دو جهت برای اسرا دارای اهمیت قابل ملاحظهای بود، یکی اینکه باعث انتقام جویی اسرا نسبت به نصب تعدادی پوستر بر دیوار اردوگاه که در آنها به امام خمینی(ره) اهانت شده بود گردید و دیگر اینکه باعث شد تا یک افسر عالی رتبه اطلاعاتی بغداد جهت بررسی و تحقیق به اردوگاه بیاید. ایشان ارشد اردوگاه را احضار و در مورد چگونگی موارد فوق از ایشان سئوال میکند. آقا محرم ( ارشد اردوگاه ) نیز توضیحات لازم را در رابطه با نصب تعدادی پوستر در اردوگاه و اهانت به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و اینکه هیچگونه شورشی در کار نبوده ارائه میدهد. در رابطه با پاره شدن عکس صدام نیز میگوید: اولاً، عکس توسط سربازان خودتان پاره شده و ثانیاً، سروان فضیل ( افسر اطلاعاتی مستقر در اردوگاه ) در رابطه با عدم استفاده تبلیغاتی به اسراء تعهد کتبی داده است. وقتی این موضوع را افسر عالی رتبه اطلاعاتی شنید؛ بسیار ناراحت و چهرهاش سرخ شد. گفت: چطور یک افسر عراقی به یک اسیر تعهد کتبی داده است. آیا آن تعهدنامه را دارید؟ ارشد اردوگاه نیز اصل تعهدنامه را به او ارائه میدهد. افسر عالی رتبه با ناراحتی بسیار اردوگاه را ترک میکند. پس از مدتی یک نامه از اداره اطلاعات بغداد به این مضمون به اردوگاه می آید:
سروان فضیل هر چه سریعتر جهت عقوبت خود را به اطلاعات بغداد معرفی کند و سرگرد خلیل ( فرمانده نظامی عراقی ) نیز با یک درجه تنزل از فرماندهی اردوگاه برکنار میشود.
ایشان می افزاید با وقوع این حادثه و رفتن افسر اطلاعاتی از اردوگاه تا پایان اسارت تقریباً از سازمان اطلاعات راحت بودیم.
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- زندگینامه جانباز و آزاده ناصر کریمی
- شهدا سال ۶۱ -زندگینامه شهید اکبر هاشمی
- شهدا سال ۶۶ -زندگینامه شهید محمود جوکار
- شهدا سال ۶۶ -زندگینامه شهید حسین برومند
بیشتر »