زندگینامه آزاده مرحوم محمود پورقاسم
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
مرحوم محمود پورقاسم در روستای مشکان، در دامن خانوادهای مذهبی و مستضعف و رنج کشیده دیده به جهان گشود. از بدو تولد تا مقطع دوم راهنمایی در همین روستا به ادامه تحصیل پرداخت. پس از آن به علت مشکلات عدیدهای همچون فقر مادی مجبور به ترک تحصیل شد. برای کمک به امرار معاش خانواده، به عنوان کمک راننده در کنار برادر بزرگ خود مشغول شد. در سال 1363 به خدمت مقدس سربازی اعزام و به عنوان سرباز ارتش...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
مرحوم محمود پورقاسم در روستای مشکان، در دامن خانوادهای مذهبی و مستضعف و رنج کشیده دیده به جهان گشود. از بدو تولد تا مقطع دوم راهنمایی در همین روستا به ادامه تحصیل پرداخت. پس از آن به علت مشکلات عدیدهای همچون فقر مادی مجبور به ترک تحصیل شد. برای کمک به امرار معاش خانواده، به عنوان کمک راننده در کنار برادر بزرگ خود مشغول شد. در سال 1363 به خدمت مقدس سربازی اعزام و به عنوان سرباز ارتش...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید کهزاد رحمانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد کهزاد رحماني »
بسم الله الرحمن الرحیم فلیقاتل فی سبیلالله الذین یشرون الحیوه الدنیا بالاخره و من یقاتل فی سبیلالله فیقتل او یغلب فسوف نؤتیه اجرا عظیما. کسانی که زندگی دنیا را به آخرت فروختهاند ، باید در راه خدا پیکار کنند و هر کس در جهاد در راه خدا کشته شد یا فاتح گردید زود باشد که او را در بهشت ابدی اجری عظیم دهیم . ( سوره نساء، آیه 74 ) بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و یاری دهنده مظلومان و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد کهزاد رحماني »
بسم الله الرحمن الرحیم فلیقاتل فی سبیلالله الذین یشرون الحیوه الدنیا بالاخره و من یقاتل فی سبیلالله فیقتل او یغلب فسوف نؤتیه اجرا عظیما. کسانی که زندگی دنیا را به آخرت فروختهاند ، باید در راه خدا پیکار کنند و هر کس در جهاد در راه خدا کشته شد یا فاتح گردید زود باشد که او را در بهشت ابدی اجری عظیم دهیم . ( سوره نساء، آیه 74 ) بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و یاری دهنده مظلومان و...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید حسن ملک
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید حسن ملک »
مادر روزی که حدیث ولادت و نامگذاری امام حسن(ع) را بوسیله پیامبر(ص) شنید، با خود عهد کرد اگر فرزند او پسر شد، نام «حسن» را برای وی انتخاب کند. بیست و پنجم تیر ماه سال 1345 انتظار به سر آمد و در یکی از روستاهای دور افتاده و کوچک شهرستان داراب، روستای بکر، کودکی چشم به جهان باز کرد که با گریههای مردانه دل مادر را شادمان کرد. اورا حسن نامید و به همراه همسر مسلمان و متدین...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید حسن ملک »
مادر روزی که حدیث ولادت و نامگذاری امام حسن(ع) را بوسیله پیامبر(ص) شنید، با خود عهد کرد اگر فرزند او پسر شد، نام «حسن» را برای وی انتخاب کند. بیست و پنجم تیر ماه سال 1345 انتظار به سر آمد و در یکی از روستاهای دور افتاده و کوچک شهرستان داراب، روستای بکر، کودکی چشم به جهان باز کرد که با گریههای مردانه دل مادر را شادمان کرد. اورا حسن نامید و به همراه همسر مسلمان و متدین...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید علی اکبر محمدحسنی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد علي اکبر محمدحسني »
4/3/1342، آنگاه که رایحه دلانگیز وجود علیاکبر در فضای روحانی خانه محمدحسنی پیچید، عطر شادی همه جا را فراگرفت. در کوچه باغهای نیریز هلهله برخاست و مادر، تبریک رسیدن هدیه زیبای خدا را پذیرا شد. فرزند خانواده با اعتقاد و دینمداری پدر، با اصول و مبانی ناب اسلامی آشنا شد و در میان همسالان خود، دوره ابتدایی را در دبستان امیرکبیر نیریز آغاز کرد و با موفقیت به پایان برد. دوره راهنمائی را در مدرسه ولیعصر(عج) نیریز گذرانید...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد علي اکبر محمدحسني »
4/3/1342، آنگاه که رایحه دلانگیز وجود علیاکبر در فضای روحانی خانه محمدحسنی پیچید، عطر شادی همه جا را فراگرفت. در کوچه باغهای نیریز هلهله برخاست و مادر، تبریک رسیدن هدیه زیبای خدا را پذیرا شد. فرزند خانواده با اعتقاد و دینمداری پدر، با اصول و مبانی ناب اسلامی آشنا شد و در میان همسالان خود، دوره ابتدایی را در دبستان امیرکبیر نیریز آغاز کرد و با موفقیت به پایان برد. دوره راهنمائی را در مدرسه ولیعصر(عج) نیریز گذرانید...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید غلامرضا پارسا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا پارسا »
بسم الله الرحمن الرحیم خدایا! بارالها! معبودا! معشوقا! مولایم، من ضعیف و ناتوان دوست دارم چشمهایم را، دشمن در اوج دردش، از حلقه در بستان درآورد و دستهایم را در تنگه چزابه قطع کند، پاهایم را در خونینشهر از بدن جدا سازد و قلبم را در سوسنگرد آماج رگبارهایش کند و سرم را در شلمچه از تن جدا نماید تا در کمال فشار و آزار، دشمنان مکتبم ببینند که اگرچه چشمها، دستها، پاها، قلب، سینه و سرم را از...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا پارسا »
بسم الله الرحمن الرحیم خدایا! بارالها! معبودا! معشوقا! مولایم، من ضعیف و ناتوان دوست دارم چشمهایم را، دشمن در اوج دردش، از حلقه در بستان درآورد و دستهایم را در تنگه چزابه قطع کند، پاهایم را در خونینشهر از بدن جدا سازد و قلبم را در سوسنگرد آماج رگبارهایش کند و سرم را در شلمچه از تن جدا نماید تا در کمال فشار و آزار، دشمنان مکتبم ببینند که اگرچه چشمها، دستها، پاها، قلب، سینه و سرم را از...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید کرم آربز افغانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید کرم آربز افغانی »
آنگاه که پرستوهای مهاجر همراه شکوفههای بهاری از راه میرسیدند، غنچه وجود کرم هم در تاریخ 10 /1/ 1343 در روستای چاهسوارآغا، از توابع بخش آباده طشک شهرستان نیریز، در خانوادهای مذهبی و پایبند به اصول دین شکوفا شد. ضعف بنیه اقتصادی خانواده و مشکلات ناشی از آن، راه کرم را برای کسب علم بست. از شش سالگی راه صحرا را در پیش گرفت و به شغل شبانی، که از شغلهای انبیاء(ع) است، پرداخت. بعد از چند سال...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید کرم آربز افغانی »
آنگاه که پرستوهای مهاجر همراه شکوفههای بهاری از راه میرسیدند، غنچه وجود کرم هم در تاریخ 10 /1/ 1343 در روستای چاهسوارآغا، از توابع بخش آباده طشک شهرستان نیریز، در خانوادهای مذهبی و پایبند به اصول دین شکوفا شد. ضعف بنیه اقتصادی خانواده و مشکلات ناشی از آن، راه کرم را برای کسب علم بست. از شش سالگی راه صحرا را در پیش گرفت و به شغل شبانی، که از شغلهای انبیاء(ع) است، پرداخت. بعد از چند سال...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید علی مروی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
۱۳۴۰/۸/۱۸ ستاره پرفروغ علی در شهرستان نیریز، میان خانوادهای متدین، مذهبی و خداجو در آسمان زندگی درخشید. در آغوش گرم پدر آرام گرفت و با طنین نام خدا در گوش وی، جان و روحش الهی شد. در دامنپاک مادر اولین گامهای زیستن را فراگرفت و باهوش و ذکاوت فراوانی که داشت، راهی دبستان حاج قطبی شد که علوم و فنون زندگی را نیز فرابگیرد. با حمایت و تلاش بیدریغ خانواده که در تربیت وی بسیار کوشا بودند، دوره...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
۱۳۴۰/۸/۱۸ ستاره پرفروغ علی در شهرستان نیریز، میان خانوادهای متدین، مذهبی و خداجو در آسمان زندگی درخشید. در آغوش گرم پدر آرام گرفت و با طنین نام خدا در گوش وی، جان و روحش الهی شد. در دامنپاک مادر اولین گامهای زیستن را فراگرفت و باهوش و ذکاوت فراوانی که داشت، راهی دبستان حاج قطبی شد که علوم و فنون زندگی را نیز فرابگیرد. با حمایت و تلاش بیدریغ خانواده که در تربیت وی بسیار کوشا بودند، دوره...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید سعید مافی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سعيد مافي »
کوچههای پر از عشق و صفای نیریز هنوز خاطره کودک زیبای خود را که در تاریخ ۱۳۴۳/۹/۱۱، میان خانوادهای علاقهمند به مکتب نورانی تشیع قدم به عرصه هستی نهاد را فراموش نمیکند. دویدنها، جستوخیز کودکانه او و مهربانیاش با کودکان همبازی که او را که بانام قشنگ سعید صدا میکردند همچنان در یادها و خاطرهها زنده است. آن زمان که کیف و کتاب به دست گرفت و دوره ابتدایی را در دبستان فرهنگ اسلامی نیریز آغاز کرد و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سعيد مافي »
کوچههای پر از عشق و صفای نیریز هنوز خاطره کودک زیبای خود را که در تاریخ ۱۳۴۳/۹/۱۱، میان خانوادهای علاقهمند به مکتب نورانی تشیع قدم به عرصه هستی نهاد را فراموش نمیکند. دویدنها، جستوخیز کودکانه او و مهربانیاش با کودکان همبازی که او را که بانام قشنگ سعید صدا میکردند همچنان در یادها و خاطرهها زنده است. آن زمان که کیف و کتاب به دست گرفت و دوره ابتدایی را در دبستان فرهنگ اسلامی نیریز آغاز کرد و...
زبان حال رزمندگان عازم به جبهه
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
کاروان کربلاست سوی میدان می رویم امر پاک رهبر است ما مطیع رهبریم یک اشارت کرده است خصم از پا افکنید داده فرمانم کهخیزهمچو پیکانمی رویم چونکه اسلام عزیز در خطر دید آن عزیز تا که دشمن را زبن ای برادر بر کنیم از دیار شاهدان شهر نی ریز عزیز هیچ با ما دم مزن صلح تحمیلی حرام تا نیفتد این دیار در کف صدامیان صحن و ایوانت حسین جلوه گاه عاشقان حمله باید برستمگر، گاه ماندننیست دیگر...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
کاروان کربلاست سوی میدان می رویم امر پاک رهبر است ما مطیع رهبریم یک اشارت کرده است خصم از پا افکنید داده فرمانم کهخیزهمچو پیکانمی رویم چونکه اسلام عزیز در خطر دید آن عزیز تا که دشمن را زبن ای برادر بر کنیم از دیار شاهدان شهر نی ریز عزیز هیچ با ما دم مزن صلح تحمیلی حرام تا نیفتد این دیار در کف صدامیان صحن و ایوانت حسین جلوه گاه عاشقان حمله باید برستمگر، گاه ماندننیست دیگر...
زندگینامه جانباز غلامعلی حاتم
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
غلامعلی حاتم فرزند خلیل، در تاریخ اول اسفندماه سال 1341 در شهرستان نیریز در خانوادهای مؤمن دیده به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان 25 شهریور فیروزآباد و دوره راهنمایی را در مدرسه ملک الشعرای بهار شهرستان فیروزآباد و دوره دبیرستان را در دبیرستان شعله قدیم ( شهید رجائی ) شهرستان نیریز با موفقیت پشت سرگذاشت. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران فرصت را غنیمت شمرد و با انگیزه دفاع از میهن اسلامی و...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
غلامعلی حاتم فرزند خلیل، در تاریخ اول اسفندماه سال 1341 در شهرستان نیریز در خانوادهای مؤمن دیده به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان 25 شهریور فیروزآباد و دوره راهنمایی را در مدرسه ملک الشعرای بهار شهرستان فیروزآباد و دوره دبیرستان را در دبیرستان شعله قدیم ( شهید رجائی ) شهرستان نیریز با موفقیت پشت سرگذاشت. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران فرصت را غنیمت شمرد و با انگیزه دفاع از میهن اسلامی و...