شهدا سال 65 -زندگینامه شهید عبدالله علیزاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
۱۳۴۶/۶/۱ همراه با درخشندگی خورشید، رخ همچو ماهش در روستای مشکان نیریز درخشید و دنیایی از طراوت و شادابی را همراه آورد. از همان دوران کودکی طعم تلخ محرومیت را چشید و از کسب علم و دانش محروم شد. برای کمک به خانواده در تأمین معاش، همراه پدر به امور کشاورزی و دامداری پرداخت. برای دفاع از آرمانهای انقلاب اسلامی برای اولین بار، ۱۳۶۴/۲/۱۴ به جبهه رفت و دومین نوبت ـ ۱۳۶۵/۷/۲۲ ـ از سوی سپاه پاسداران در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
۱۳۴۶/۶/۱ همراه با درخشندگی خورشید، رخ همچو ماهش در روستای مشکان نیریز درخشید و دنیایی از طراوت و شادابی را همراه آورد. از همان دوران کودکی طعم تلخ محرومیت را چشید و از کسب علم و دانش محروم شد. برای کمک به خانواده در تأمین معاش، همراه پدر به امور کشاورزی و دامداری پرداخت. برای دفاع از آرمانهای انقلاب اسلامی برای اولین بار، ۱۳۶۴/۲/۱۴ به جبهه رفت و دومین نوبت ـ ۱۳۶۵/۷/۲۲ ـ از سوی سپاه پاسداران در...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید ذوالفقار بیات
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
ذوالفقار، ۱۳۴۵/۱۲/۶ زندگی ساده و بیآلایش خود را میان خانوادهای ساده و متدین در محیط روستای پر از صمیمیت و مهربانی چاه گز بخش آباده طشک از توابع نیریز آغاز کرد. درس مهربانی و وفاداری را در دامن مادر مهربان و دلسوز و نوعدوستی را در کنار پدر فراگرفت. هفتساله بود که برای کسب علم به مدرسه رفت. دوره ابتدایی را در دبستان شهید جلالی چاه گز با موفقیت پشت سر گذاشت. برای ادامه تحصیل به نیریز مهاجرت...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
ذوالفقار، ۱۳۴۵/۱۲/۶ زندگی ساده و بیآلایش خود را میان خانوادهای ساده و متدین در محیط روستای پر از صمیمیت و مهربانی چاه گز بخش آباده طشک از توابع نیریز آغاز کرد. درس مهربانی و وفاداری را در دامن مادر مهربان و دلسوز و نوعدوستی را در کنار پدر فراگرفت. هفتساله بود که برای کسب علم به مدرسه رفت. دوره ابتدایی را در دبستان شهید جلالی چاه گز با موفقیت پشت سر گذاشت. برای ادامه تحصیل به نیریز مهاجرت...
سردی مزاج و مسقطی لاری
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
یک شب حدود ساعت 12، زمانی که گردان در پادگان امام خمینی(ره) اهواز مستقر بود، آقای غلامرضا نصرتی 1 به سراغ ما آمد و گفت: من دلم هوای مسقطی لاری کرده است. به او گفتیم: این موقع شب مسقطی لاری کجا بود؟ اما او منصرف نشد و اصرار داشت که مسقطی لاری میخواهم. تعدادمان 4 نفر بود. قرار شد به دو گروه دو نفره تقسیم شویم و قرعه کشی کنیم و قرعه بنام هرگروه افتاد به سراغ برادران...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
یک شب حدود ساعت 12، زمانی که گردان در پادگان امام خمینی(ره) اهواز مستقر بود، آقای غلامرضا نصرتی 1 به سراغ ما آمد و گفت: من دلم هوای مسقطی لاری کرده است. به او گفتیم: این موقع شب مسقطی لاری کجا بود؟ اما او منصرف نشد و اصرار داشت که مسقطی لاری میخواهم. تعدادمان 4 نفر بود. قرار شد به دو گروه دو نفره تقسیم شویم و قرعه کشی کنیم و قرعه بنام هرگروه افتاد به سراغ برادران...
خاطراتی از مجروحان
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
آقای دکتر جمشیدی در مورد مقاومت، ایثار و از خود گذشتگی رزمندگان مجروح، خاطراتی نقل می کند از جمله اینکه: در عملیات فاو بود که من 4-5 مجروح دیدم که اینها در حال شهادت بودند و باید عمل می شدند. ابتدا آنها را احیاء کردند و لحظهای که می خواستند آنها را احیاء کنند،چون لباسهایشان را سریع پاره میکردند که راحت بتوانند قلب را ماساژ دهند، دیدم این رزمندهها یا یک دست ندارند یا یک پا. یعنی دست و...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
آقای دکتر جمشیدی در مورد مقاومت، ایثار و از خود گذشتگی رزمندگان مجروح، خاطراتی نقل می کند از جمله اینکه: در عملیات فاو بود که من 4-5 مجروح دیدم که اینها در حال شهادت بودند و باید عمل می شدند. ابتدا آنها را احیاء کردند و لحظهای که می خواستند آنها را احیاء کنند،چون لباسهایشان را سریع پاره میکردند که راحت بتوانند قلب را ماساژ دهند، دیدم این رزمندهها یا یک دست ندارند یا یک پا. یعنی دست و...
به یاد شهید حسن زردشت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
شد فدای دین لاله ای دیگر شد فدا زردشت در ره قرآن در پی محمود شد حسن تابان شد فدای دین لاله ای دیــگر آفرین بر او عهد و پیمانش جان فدا کرده جان بقربانش شد فدای دین لاله ای دیگر مکتب اسلام اینچنین جانها تا نگه دارد نور ایمانها شد فدای دین لاله ای دیگر ای عزیزانم باوفا یاران کرده ام اکنون هم زدل هم جان شد فدای دین لاله ای دیگر غرق خون گر شد پیکر...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
شد فدای دین لاله ای دیگر شد فدا زردشت در ره قرآن در پی محمود شد حسن تابان شد فدای دین لاله ای دیــگر آفرین بر او عهد و پیمانش جان فدا کرده جان بقربانش شد فدای دین لاله ای دیگر مکتب اسلام اینچنین جانها تا نگه دارد نور ایمانها شد فدای دین لاله ای دیگر ای عزیزانم باوفا یاران کرده ام اکنون هم زدل هم جان شد فدای دین لاله ای دیگر غرق خون گر شد پیکر...
به یاد شهید جمشید زردشت
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
بـهرام خوش بیارام جمشید آن دل آرام سر باز پاک اسلام پیوست بـا شهیدان شهادتش مبارک جمشید آن سر افراز مرد خدا و جانباز یـــــا افتخار و اعزاز پیوست با شهیدان شهادتش مبارک آن با صفا برادر آن بـــا وفا برادر آن بـی ریا بـرادر پیوست باشهیدان شهادتش مبارک آن یــاور خمینــی دلاور خــــمیـنی حزب الهی حسینی پیوست با شهیــدان شهادتش مبارک آن عاشق شهادت آن مرد با ارادت دارنده سعــــادت پیوست باشهیدان شهادتش مبارک سرو بلند ایمــــان جانباز دین و قرآن در راه عهدو پیمان پیوست با شهیدان شهادتش مبارک در سر هوای اسلام ذکرش...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
بـهرام خوش بیارام جمشید آن دل آرام سر باز پاک اسلام پیوست بـا شهیدان شهادتش مبارک جمشید آن سر افراز مرد خدا و جانباز یـــــا افتخار و اعزاز پیوست با شهیدان شهادتش مبارک آن با صفا برادر آن بـــا وفا برادر آن بـی ریا بـرادر پیوست باشهیدان شهادتش مبارک آن یــاور خمینــی دلاور خــــمیـنی حزب الهی حسینی پیوست با شهیــدان شهادتش مبارک آن عاشق شهادت آن مرد با ارادت دارنده سعــــادت پیوست باشهیدان شهادتش مبارک سرو بلند ایمــــان جانباز دین و قرآن در راه عهدو پیمان پیوست با شهیدان شهادتش مبارک در سر هوای اسلام ذکرش...
شهدا سال 61-زندگینامه شهید سید کمالالدین مظلومی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد سيد کمال الدين مظلومي »
سیدی نورانی از سلاله پاک رسولالله (ص) در روستای دهریز از توابع شهرستان نیریز در سال ۱۳۳۵ محیط خانوادهای متدین را روشن نمود. به اذن خدا اذان و اقامه را در گوشش خواندند و نام مبارکش را «سید کمال» خطاب کردند. هنوز دستهای مهربان و پر عطوفت مادر موهای زیبای سید را شانه نکرده بود که فلک او را از نعمت داشتن مادر محروم ساخت. غم سنگین بیمادری روحیه لطیف و ظریف کودکانه او را سخت متأثر ساخت...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد سيد کمال الدين مظلومي »
سیدی نورانی از سلاله پاک رسولالله (ص) در روستای دهریز از توابع شهرستان نیریز در سال ۱۳۳۵ محیط خانوادهای متدین را روشن نمود. به اذن خدا اذان و اقامه را در گوشش خواندند و نام مبارکش را «سید کمال» خطاب کردند. هنوز دستهای مهربان و پر عطوفت مادر موهای زیبای سید را شانه نکرده بود که فلک او را از نعمت داشتن مادر محروم ساخت. غم سنگین بیمادری روحیه لطیف و ظریف کودکانه او را سخت متأثر ساخت...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید طهماسب کریم زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید طهماسب کریم زاده »
دستهای پر مهر عشق اورا از کوچههای پرصفای نیریز به بیستون جبههها کشاند و در پی شیرین، عاشقانه، همچو فرهاد تیشه به دست گرفت و در برداشتن موانع راه انقلاب اسلامی کوشید. همو که در 2 /3/ 1330 در روستای طشک، از بخش آباده واقع در شهرستان نیریز، قدم در جهان هستی نهاد و نام طهماسب را خانواده برای او گزیدند. دوران کودکی را در زادگاهش سپری کرد و برای کسب دانش به دبستان حکمت در روستای طشک...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید طهماسب کریم زاده »
دستهای پر مهر عشق اورا از کوچههای پرصفای نیریز به بیستون جبههها کشاند و در پی شیرین، عاشقانه، همچو فرهاد تیشه به دست گرفت و در برداشتن موانع راه انقلاب اسلامی کوشید. همو که در 2 /3/ 1330 در روستای طشک، از بخش آباده واقع در شهرستان نیریز، قدم در جهان هستی نهاد و نام طهماسب را خانواده برای او گزیدند. دوران کودکی را در زادگاهش سپری کرد و برای کسب دانش به دبستان حکمت در روستای طشک...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید کاووس شیخعلی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید کاووس شیخعلی »
اولین گریههای کاووس در تاریخ 1343/1/20 با نغمههای بلبلان در هم آمیخت و رایحه دلانگیز وجودش با عطر گلهای بهاری در روستای کوشکک نیریز، همراه شد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهاب آغاز و به پایان برد و دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی ارشد کوشکک پشت سر نهاد. از همان کودکی به کارهای سخت کشاورزی تن داد و با سختیهای زندگی آشنا شد. برای کمک به خانواده تحصیل را رها کرده و ناچاراً به کار پرداخت. کاووس...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید کاووس شیخعلی »
اولین گریههای کاووس در تاریخ 1343/1/20 با نغمههای بلبلان در هم آمیخت و رایحه دلانگیز وجودش با عطر گلهای بهاری در روستای کوشکک نیریز، همراه شد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهاب آغاز و به پایان برد و دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی ارشد کوشکک پشت سر نهاد. از همان کودکی به کارهای سخت کشاورزی تن داد و با سختیهای زندگی آشنا شد. برای کمک به خانواده تحصیل را رها کرده و ناچاراً به کار پرداخت. کاووس...
زندگینامه جانباز علی احسان جو (زردشت)
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
معلم جانباز علی زردشت فرزند غلامرضا، در تاریخ 1341/10/01 در خانوادهای مذهبی و متدین و دوستدار اهل بیت علیهم السلام در کوی سجاد (آباد زردشت) در شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. در سن 6 سالگی وارد دبستان کوی سجاد(ع) گردید و پس از اتمام دوران ابتدایی وارد مدرسه راهنمایی آپادانا گردید. پس از طی 3 سال دوره راهنمایی به علت علاقه وافر به فن مکانیکی وارد هنرستان شهید باهنر نیریز شد و تا مقطع دیپلم ادامه تحصیل...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
معلم جانباز علی زردشت فرزند غلامرضا، در تاریخ 1341/10/01 در خانوادهای مذهبی و متدین و دوستدار اهل بیت علیهم السلام در کوی سجاد (آباد زردشت) در شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. در سن 6 سالگی وارد دبستان کوی سجاد(ع) گردید و پس از اتمام دوران ابتدایی وارد مدرسه راهنمایی آپادانا گردید. پس از طی 3 سال دوره راهنمایی به علت علاقه وافر به فن مکانیکی وارد هنرستان شهید باهنر نیریز شد و تا مقطع دیپلم ادامه تحصیل...
قبلي 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59
60
61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 بعدي