شهدا سال 65 -زندگینامه شهید محمود راحتی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد محمود راحتي »
حدیث مستان مست از میناب الستی را باید از زبان آنانی شنید که خود حلاوت سوختن و خاکستر شدن در طواف شمع وجود دوست را چشیدهاند. از زبان محمود که شهادت خود را در آیینه صافدل بهراحتی دیده و عاشقانه بهسوی آن رفت. همانی که سال ۱۳۴۴ دریکی از روستاهای نیریز به نام مشکان در خانوادهای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. پس از گذراندن دوران کودکی به مدرسه رفت و کسب علم و دانش را آغاز...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد محمود راحتي »
حدیث مستان مست از میناب الستی را باید از زبان آنانی شنید که خود حلاوت سوختن و خاکستر شدن در طواف شمع وجود دوست را چشیدهاند. از زبان محمود که شهادت خود را در آیینه صافدل بهراحتی دیده و عاشقانه بهسوی آن رفت. همانی که سال ۱۳۴۴ دریکی از روستاهای نیریز به نام مشکان در خانوادهای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. پس از گذراندن دوران کودکی به مدرسه رفت و کسب علم و دانش را آغاز...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید علی دلداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
علی، بر حیدر کرّار، علی مرتضی (ع) اقتدا کرده و فریاد حریت و آزادی را سر داده بود و در آن راه از پرپر شدن گل وجودش ابایی نداشت. وقتی از نفس افتاد، بر پیکرش گلهای شقایق روئید و عطر دلانگیز شهادتش در آسمان ایرانزمین پیچید. او که ششم مردادماه سال ۱۳۵۲ سرود زندگی را در شهرستان نیریز، میان خانوادهای مذهبی سر داده بود، در سن ششسالگی به مدرسه رفت. دوره ابتدایی را در دبستان سجاد واقع در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
علی، بر حیدر کرّار، علی مرتضی (ع) اقتدا کرده و فریاد حریت و آزادی را سر داده بود و در آن راه از پرپر شدن گل وجودش ابایی نداشت. وقتی از نفس افتاد، بر پیکرش گلهای شقایق روئید و عطر دلانگیز شهادتش در آسمان ایرانزمین پیچید. او که ششم مردادماه سال ۱۳۵۲ سرود زندگی را در شهرستان نیریز، میان خانوادهای مذهبی سر داده بود، در سن ششسالگی به مدرسه رفت. دوره ابتدایی را در دبستان سجاد واقع در...
زندگینامه آزاده و جانباز عبدالله زارعی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
عبدالله زارعی فرزند خانی، در سال 1347 در خانوادهای متدین و مذهبی در یکی از روستاهای بخش آباده طشک بنام روستای خواجه جمالی بدنیا آمد. تحصیلات ابتدائی را در دبستان وقار خواجه جمالی با موفقیت گذراند. سپس جهت ادامه تحصیلات در مدرسه راهنمائی شهید موسوی ( دکتر فاطمی سابق ) ثبت نام نمود و این دوران را نیز با موفقیت چشمگیری پشت سر گذاشت. در سال 1365 عازم میادین نبرد شده و در عملیات کربلای 5 بعنوان امدادگر...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
عبدالله زارعی فرزند خانی، در سال 1347 در خانوادهای متدین و مذهبی در یکی از روستاهای بخش آباده طشک بنام روستای خواجه جمالی بدنیا آمد. تحصیلات ابتدائی را در دبستان وقار خواجه جمالی با موفقیت گذراند. سپس جهت ادامه تحصیلات در مدرسه راهنمائی شهید موسوی ( دکتر فاطمی سابق ) ثبت نام نمود و این دوران را نیز با موفقیت چشمگیری پشت سر گذاشت. در سال 1365 عازم میادین نبرد شده و در عملیات کربلای 5 بعنوان امدادگر...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید مسعود کوهکن
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
مسعود، دومین کبوتر خونین بالی است که آواز زندگی را در یک روز سرد زمستانی ـ ۱۳۴۶/۱۰/۲۰ ـ در نیریز سر داد و بهاری نو را به خانواده متدین و زحمتکش خود به ارمغان آورد. الفبای زندگی را در کانون ساده و بیآلایش، ولی گرم و بامحبت خانواده آموخت. پدرش که مغازهداری امین و متدین بود، از همان کودکی امانتداری و دیانت را به گوش جانش زمزمه کرد و فرزند دلبند خود را بر طریق الهی تربیت کرد....
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
مسعود، دومین کبوتر خونین بالی است که آواز زندگی را در یک روز سرد زمستانی ـ ۱۳۴۶/۱۰/۲۰ ـ در نیریز سر داد و بهاری نو را به خانواده متدین و زحمتکش خود به ارمغان آورد. الفبای زندگی را در کانون ساده و بیآلایش، ولی گرم و بامحبت خانواده آموخت. پدرش که مغازهداری امین و متدین بود، از همان کودکی امانتداری و دیانت را به گوش جانش زمزمه کرد و فرزند دلبند خود را بر طریق الهی تربیت کرد....
شهدا سال ۶۸ به بعد -زندگینامه شهید محسن سعادت
دانشنامه دفاع مقدس » شهداي پس از جنگ - از سال ۱۳۶۸ به بعد »
۱۳۴۸/۰۱/۰۶ در یک روز گرم تابستان گریه محسن بانوای بلبلان چمن درآمیخت و فضای خانهای را در شهرستان استهبان که با نور ایمان روشن بود پر از طراوت شادی کرد. با پشت سر گذاشتن کودکی دوره ابتدایی را در دبستان مغربی استهبان به پایان رساند و دوره راهنمایی را در مدرسه شهید مطهری سپری کرد. سپس به دلیل برخی مشکلات، از ادامه تحصیل منصرف شد و برای مدتی پدرش را در حرفه عکاسی یاری داد. محسن، در رفتار...
دانشنامه دفاع مقدس » شهداي پس از جنگ - از سال ۱۳۶۸ به بعد »
۱۳۴۸/۰۱/۰۶ در یک روز گرم تابستان گریه محسن بانوای بلبلان چمن درآمیخت و فضای خانهای را در شهرستان استهبان که با نور ایمان روشن بود پر از طراوت شادی کرد. با پشت سر گذاشتن کودکی دوره ابتدایی را در دبستان مغربی استهبان به پایان رساند و دوره راهنمایی را در مدرسه شهید مطهری سپری کرد. سپس به دلیل برخی مشکلات، از ادامه تحصیل منصرف شد و برای مدتی پدرش را در حرفه عکاسی یاری داد. محسن، در رفتار...
شهدا سال ۶۸ به بعد -زندگینامه شهید منصور شکاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهداي پس از جنگ - از سال ۱۳۶۸ به بعد »
منصور، در اولین روز از پاییز سال ۱۳۴۱ در نیریز، میان خانوادهای متدین و زحمتکش با ولادت خود خزان را جلوهای بهاری بخشید و پیامآور شادی برای پدر و مادر منتظر خود شد. دوره ابتدایی را در دبستان فرهمندی و دبستان ششم بهمن گذراند. دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی شهید مفتح (آپادانا) به پایان برد. پسازآن ترک تحصیل نمود و به کار آزاد پرداخت. وقتی به سن قانونی کار رسید، به خاطر علاقهای که به طبیعت و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهداي پس از جنگ - از سال ۱۳۶۸ به بعد »
منصور، در اولین روز از پاییز سال ۱۳۴۱ در نیریز، میان خانوادهای متدین و زحمتکش با ولادت خود خزان را جلوهای بهاری بخشید و پیامآور شادی برای پدر و مادر منتظر خود شد. دوره ابتدایی را در دبستان فرهمندی و دبستان ششم بهمن گذراند. دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی شهید مفتح (آپادانا) به پایان برد. پسازآن ترک تحصیل نمود و به کار آزاد پرداخت. وقتی به سن قانونی کار رسید، به خاطر علاقهای که به طبیعت و...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید منصور جلوداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد منصور جلوداري »
بسم الله الرحمن الرحیم درود بر رهبر عظیم الشأن اسلام امام خمینی و درود بر کسانی که بر پیام امام که همان پیام خداست لبیک گفتند. سلام بر پدران و مادرانی که جوانان خود را به جبهههای حق علیه باطل میفرستند و زیر شهادتنامه آنها را امضا میکنند. مادرجان! تو باید هیچ ناراحت نباشی، چون هدیهای که در راه خدا میدهی دیگر باید آن را از خدا نخواهی. مادرجان! اگر زنده ماندم، امیدوارم که همیشه در خدمت امام باشم...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد منصور جلوداري »
بسم الله الرحمن الرحیم درود بر رهبر عظیم الشأن اسلام امام خمینی و درود بر کسانی که بر پیام امام که همان پیام خداست لبیک گفتند. سلام بر پدران و مادرانی که جوانان خود را به جبهههای حق علیه باطل میفرستند و زیر شهادتنامه آنها را امضا میکنند. مادرجان! تو باید هیچ ناراحت نباشی، چون هدیهای که در راه خدا میدهی دیگر باید آن را از خدا نخواهی. مادرجان! اگر زنده ماندم، امیدوارم که همیشه در خدمت امام باشم...
آموزشهای آبی خاکی
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
با توجه به ویژگی خاص منطقه عملیاتی والفجر 8، لازم بود رزمندگانی که بعنوان غواص به کار گرفته شدهاند، آموزشهای ویژه ببینند. علاوه بر آن کلیه رزمندگانی که به نوعی در این عملیات به کار گرفته میشدند باید آموزشهای خاصی را می گذراندند. از این جهت از مدتها قبل رزمندگان آموزشهای شنا و غواصی را در مراکز مختلف آموزشی در استانهای گوناگون کشور گذراندند. آقای علیرضا هائم در این خصوص میگوید: (2-ALI HAEM-5) ما از حدود 5/1 سال قبل از...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
با توجه به ویژگی خاص منطقه عملیاتی والفجر 8، لازم بود رزمندگانی که بعنوان غواص به کار گرفته شدهاند، آموزشهای ویژه ببینند. علاوه بر آن کلیه رزمندگانی که به نوعی در این عملیات به کار گرفته میشدند باید آموزشهای خاصی را می گذراندند. از این جهت از مدتها قبل رزمندگان آموزشهای شنا و غواصی را در مراکز مختلف آموزشی در استانهای گوناگون کشور گذراندند. آقای علیرضا هائم در این خصوص میگوید: (2-ALI HAEM-5) ما از حدود 5/1 سال قبل از...
سردی مزاج و مسقطی لاری
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
یک شب حدود ساعت 12، زمانی که گردان در پادگان امام خمینی(ره) اهواز مستقر بود، آقای غلامرضا نصرتی 1 به سراغ ما آمد و گفت: من دلم هوای مسقطی لاری کرده است. به او گفتیم: این موقع شب مسقطی لاری کجا بود؟ اما او منصرف نشد و اصرار داشت که مسقطی لاری میخواهم. تعدادمان 4 نفر بود. قرار شد به دو گروه دو نفره تقسیم شویم و قرعه کشی کنیم و قرعه بنام هرگروه افتاد به سراغ برادران...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
یک شب حدود ساعت 12، زمانی که گردان در پادگان امام خمینی(ره) اهواز مستقر بود، آقای غلامرضا نصرتی 1 به سراغ ما آمد و گفت: من دلم هوای مسقطی لاری کرده است. به او گفتیم: این موقع شب مسقطی لاری کجا بود؟ اما او منصرف نشد و اصرار داشت که مسقطی لاری میخواهم. تعدادمان 4 نفر بود. قرار شد به دو گروه دو نفره تقسیم شویم و قرعه کشی کنیم و قرعه بنام هرگروه افتاد به سراغ برادران...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید احمد رضایی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد احمد رضايي »
بسم الله الرحمن الرحیم به نام الله پاسدار حرمت خون شهدا، با عرض سلام خدمت حضرت ولیعصر(عج) و نایب بر حقش، حضرت امام خمینی. با سلام خدمت همه مردم بزرگوار ایران اسلامی و با آرزوی پیروزی رزمندگان در جبهههای [نبرد] حق علیه باطل. اینجانب احمد رضائی، فرزند حسنعلی، برای اهداف مقدس خویش راهی جبههها میشوم که شاید به ندای امام عزیزمان، این حسین زمان لبیک گفته باشم و دین خود را به اسلام، امام عزیز و امت سلحشور و شهیدپرور...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد احمد رضايي »
بسم الله الرحمن الرحیم به نام الله پاسدار حرمت خون شهدا، با عرض سلام خدمت حضرت ولیعصر(عج) و نایب بر حقش، حضرت امام خمینی. با سلام خدمت همه مردم بزرگوار ایران اسلامی و با آرزوی پیروزی رزمندگان در جبهههای [نبرد] حق علیه باطل. اینجانب احمد رضائی، فرزند حسنعلی، برای اهداف مقدس خویش راهی جبههها میشوم که شاید به ندای امام عزیزمان، این حسین زمان لبیک گفته باشم و دین خود را به اسلام، امام عزیز و امت سلحشور و شهیدپرور...
قبلي 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60
61
62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 بعدي